
در ابتدا بیان کردیم که در فضا خلأ وجود نداره حالا فرض محال رو بر این میگیریم که اگر طبق تعریف کرویت وجود داشته باشد جو زمین از بین میرود.
همچنین در مطلب (وجود نداشتن خلأ در فضا) لینک پیوست قانون سوم نیوتن را مطالعه کنید.
همینطور به خاطر قانون دوم ترمودینامیک و قانون آنتروپی که میگه جهان به سمت بی نظمی حرکت میکنه
باید گازهای روی زمین به سمت خلأ پراکنده بشن. برای آشنایی بیشتر توضیح این دو قانون آنتروپی و قانون دوم ترمودینامیک رو مطالعه کنید.
آنتروپی
در مکانیک آماری، آنتروپی (به فرانسوی: Entropie) (با نماد S) مفهومی علمی و همچنین یک خاصیت فیزیکی قابل اندازهگیری است که در عادیترین حالت با حالت اختلال، تصادفیدگی و عدم قطعیت مرتبط است. به عبارتی، آنتروپی یک سامانهی فیزیکی، کمترین تعداد ذراتی که برای تعریف صحیح حالت دقیق سامانه لازم است، میباشد. آنتروپی نمایندهٔ تصادفی بودن مولکولها است و در واقع ویژگیهای یک سامانه را تعریف میکند. این واژه در رشتههای گوناگون علمی، معانی متفاوت پیدا کردهاست. موضوع دیگر مرتبط با انتروپی در مقوله نظامات ژئوپلتیکی است که توسط سایل بی کوهن مطرح شده به عقیده او هرچه سیستم ژئوپلتیکی بسته تر باشد آنتروپی افزایش و توانایی آن کاهش یافته و به نابودی تهدید میشود.
تعاریف قانون آنتروپی
برای درک دقیقتر آنتروپی، فیزیکدانها تعاریف متفاوتی از این مفهوم ارائه دادهاند.
- آنتروپی یک شیء مقدار اختلالی است که حاوی آن است.
- آنتروپی یا بی نظمی (آشفتگی) یا عدم قطعیت یک سیستم را بیان میکند.
- از دیدگاه انرژی آزاد انتروپی با گرمایی که برای انجام کار در دسترس نیست، ارتباط دارد.
- انتروپی اندازهٔ بینظمی سامانه (سیستم) یا مادهای است که در حال بررسی است.
- انتروپی معیاری از اشتباهات تصادفی است که در هنگام انتقال یک سیگنال به وجود میآید؛ بنابراین میتواند معیاری از بازدهی سیستم ارسال پیام باشد.
- آنتروپی بردار زمان است یعنی یک شاخص اساسی برای تشخیص گذشت زمان است. هر جا مقدار آنتروپی افزایش داشته باشد، نشان میدهد که پیکان زمان به سمت آینده است.
- انتروپی معیاری از تعداد حالتهای داخلی است که یک سیستم میتواند داشته باشد، بدون آنکه برای یک ناظر خارجی که فقط کمیتهای ماکروسکوپیک (مثلاً جرم، سرعت، بار و…) آن را مشاهده میکند، متفاوت به نظر برسد.
- به تعریف دانشنامهٔ بریتانیکا، آنتروپی اندازه یک انرژی گرمایی سامانه بر حسب دمای واحد است که برای انجام کار مفید در دسترس نیست از آنجایی که کار از حرکت مولکولی اجباری به دست میآید، مقدار آنتروپی نیز یک اندازهٔ اختلال مولکوری یا تصادفیدگی یک سامانه است.
قانون دوم ترمودینامیک
قانون دوم ترمودینامیک بیان میکند که در یک پروسهٔ طبیعی ترمودینامیکی جمع انتروپی تکافتادهٔ(ایزوله) سیستمهای شرکتکننده در آن پروسه، همواره با گذشت زمان افزایش مییابد، (تنها اگر در شرایط ایدهآل حالت دایمی، یا تحت فرایند برگشتپذیری قرار داشتهباشد، ثابت میماند). به بیان دیگر هیچ پروسهٔ ترمودینامیکی وجود ندارد که با گذشت زمان با افزایش انتروپی همراه نباشد. این افزایش آنتروپی برابر است با افزایش اتلاف انرژی، (و سازگار با فرایند برگشتناپذیر و اصل نابرابری گذشته و آینده).
از دیدگاه تاریخی، قانون دوم یافتههایی تجربی بود که به عنوان یک اصل بدیهی نظریهٔ ترمودینامیکی پذیرفته شدهبود. ترمودینامیک آماری، کلاسیک یا کوانتومی آن، منشأ میکروسکوپی این قانون را توضیح میدهد.
قانون دوم ترمودینامیک از راههای بسیاری بیان گردیدهاست. امتیاز نخستین فرمولبندی آن به دانشمند فرانسوی سعدی کارنو در سال ۱۸۲۴ میرسد، او نشان داد که: حد بالایی برای بازده (بهرهوری) تبدیل حرارت به کار در یک موتور گرمایی وجود دارد.
قانون اول ترمودینامیک تنها بیانی از تئوری کار و انرژی یا قانون بقای انرژی است. یک آونگ ایدهآل برای همیشه به نوسان ادامه میدهد. فیلمی از یک آونگ که به جلو و عقب نوسان میکند اگر برعکس نشاندادهشود، نوسان آن از حالت عادی تشخیص داده نخواهد شد. اما برداری (نشانگری) برای زمان وجود دارد. دامنهٔ نوسان در یک آونگ عادی به تدریج کوچکتر میشود. اگر توپی از ارتفاع خاصی رها شود، در هر بار برخورد توپ با زمین، کمتر از بار پیشین بالا خواهد آمد. فیلمی از این توپ در دنیای واقعی، هنگام پخش برعکس، متفاوت دیده خواهدشد.
قطعات یخ در داخل فنجان چای ذوب میشوند در حالی که چای سردتر میشود و این مشاهده هیچ تناقضی با قانون اول ترمودینامیک نخواهد داشت. اگر دیده شود که در داخل یک فنجان چای قطعات یخ تشکیل شده و چای گرمتر شود، این نیز با قانون بقای انرژی سازگار است اما «ما هیچگاه چنین چیزی را نمیبینیم». این قانون دوم ترمودینامیک است که توضیح میدهد که چرا چنین چیزی اتفاق نمیافتد.
📌 شان کرول هم مبحثی داره تحت عنوان پیکان ترمودینامیکی زمان که به نوبه خودش امکان نقض قانون دوم ترمودینامیک رو داره، البته در اینجا هست که قانون اول و دوم ترمودینامیک با هم هستند یعنی اگر یکیش نقض بشه دومی هم نقض میشه و شان کرول میگه ترمودینامیک قانون نیست بلکه احتمال پیش فرض هست که قراردادی گذاشته شده، میشه به نحویه هم نتیجه گرفت که باز هم خلأ وجود نداره همونطور که در مطلب بالا اشاره کردیم.