مدل زمین تخت اسلامی - زمین تخت پارسی

1- چرخش ستارگان در فلک دوار زیر گنبد آسمان

1- چرخش ستارگان در فلک دوار زیر گنبد آسمان و ورود برخی از انها تا داخل لایه های زیرین زمین :

چندین سال هست که ما مدیران سایت زمین مسطح فارسی ، شروع کردیم به مدل سازی و توسعه مدل های جدیدی برای زمین تخت که کاملا اسلامی باشند و کعبه در وسط نقشه آن باشد و…. ، و این یعنی صرفا با توجه به کلام الله و فرمایشات امامان معصوم (عالمان کل علوم)  ساخته شده و توسعه یافته شود .
ما در این راه همواره در تلاش بودیم تا احادیث معصومین علیهم السلام را که در حدود صد سال اخیر به فراموشی سپرده شده بودند را مجددا روی کار بیاریم و با علوم تجربی و جدید (آزمایشات و مشاهدات و…) سعی داشتیم تا  حقانیت اسلام (=کلام الله و علوم معصومین) را اثبات کنیم. تا دیگر کافر یا اشخاص ناصبی یا مذهبی نما جرئت نکنند که کلام الله و معصومین را زیرپا گذاشته و منکر شوند یا با ارائه کردن تفسیر به رای های حرام ، مردم را فریب دهند و انهارا از کلام الله و فرمایشات معصومین دور نمایند و…
با این حال ، در این کار همواره با موانع و چالش های بسیاری مواجه میشدیم و سعی داشتیم تا این مشکلات را پشت سر بگذاریم.
واما بزرگترین چالشی که امروز هست ، مدل خنده دار کروی نیست ، بلکه مدلی دروغین و منسوب به زمین تخت هست که توسط انجمن لندنی زمین تخت گرایان منتشر شده و مشخص است که همان فراماسون هایی که ناسا را ساختند ، هم اکنون سعی دارند تا مدلی دروغین را به نام لندنی که مرکزیت ان با شمالگان است نه با مرکزیت کعبه را بعنوان مدل زمین تخت معرفی کنند حال انکه مدل لندنی زمین تخت که تک قطبی هست ، یک جوک تاریخی است که هیچ جوره قابل اثبات نیست و ده ها تناقض دارد ولی جالب است که میزان تناقضات مدل لندنی منسوب به زمین تخت ، از مدل کروی منسوب به شکل زمین ایرادات و باگ هایی کمتر دارد 😂.

نکاتی مهم که در خصوص این مقاله وجود دارد این است که در اینجا اثبات میشود که مدل کروی و لندنی به طور کامل باطل و چرت و پرت اند ، ضمن اینکه برای گردش ستارگان الزامی است که زمین تخت باشد و گنبد آسمان وجود داشته باشد و همچنین دو قطب برای گردش ستارگان وجود داشته باشد و علاوه برآن ، در لایه های زیرین و داخلی زمین نیز الزامی است که راهی برای حرکت و ورود برخی از ستارگان به داخل زمین وجود داشته باشد به طوری که بتوانند مجددا از داخل زمین خارج شده و مجددا به سوی گنبد های آسمان و فلک های دواری که در زیر هر گنبد است ، وارد و یا خارج شوند و…


شما برای خواندن این مقاله ، ابتدا باید مطالب نیاز را مطالعه نمایید:


پیشنهاد برای مطالعه :

 


و پیش نیاز های دیگر :

توضیح قطب ها و چرخش ستارگان در زمین تخت

با توجه به مطالب فوق ، شما میدانید که مدل کروی دروغ است و علاوه بر آن زمین تخت است ، ولی در مدل رایج و مشهور لندنی که یک قطب دارد و مرکزیت ان با شمالگان هست نیز دروغی بزرگ است و غیرعلمی و مخالف با احادیث و ایات قرانی .
بنابرین تنها مدل اصلی ، زمین تخت اسلامی است که دارای دو قطب و با مرکزیت کعبه هست. ضمن اینکه در حقیقت و با توجه به مشاهدات ، نیمی از ستارگان به دور قطب شمال میگردند و نیمی دیگر از ستارگان به دور قطب جنوب میچرخند.
و این یک حقیقت علمی است که امام صادق علیه السلام به آن اشاره کرده است


الصّادق ( عَنْ هِشَامٍ الْخَفَّافِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (کَیْفَ بَصَرُکَ بِالنُّجُومِ قَالَ قُلْتُ مَا خَلَّفْتُ بِالْعِرَاقِ أَبْصَرَ بِالنُّجُومِ مِنِّی فَقَالَ کَیْفَ دَوَرَانُ الْفَلَکِ عِنْدَکُمْ قَالَ فَأَخَذْتُ قَلَنْسُوَتِی عَنْ رَأْسِی فَأَدَرْتُهَا قَالَ فَقَالَ إِنْ کَانَ الْأَمْرُ عَلَی مَا تَقُولُ فَمَا بَالُ بَنَاتِ النَّعْشِ وَ الْجَدْیِ وَ الْفَرْقَدَیْنِ لَا یُرَوْنَ یَدُورُونَ یَوْماً مِنَ الدَّهْرِ فِی الْقِبْلَهًِْ قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ شَیْءٌ لَا أَعْرِفُهُ وَ لَا سَمِعْتُ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الْحِسَابِ یَذْکُرُهُ فَقَالَ لِی کَمِ السُّکَیْنَهًُْ مِنَ الزُّهَرَهًِْ جُزْءاً فِی ضَوْئِهَا قَالَ قُلْتُ هَذَا وَ اللَّهِ نَجْمٌ مَا سَمِعْتُ بِهِ وَ لَا سَمِعْتُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ یَذْکُرُهُ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ فَأَسْقَطْتُمْ نَجْماً بِأَسْرِهِ فَعَلَی مَا تَحْسُبُونَ ثُمَّ قَالَ فَکَمِ الزُّهَرَهًُْ مِنَ الْقَمَرِ جُزْءاً فِی ضَوْئِهِ قَالَ قُلْتُ هَذَا شَیْءٌ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ قَالَ فَکَمِ الْقَمَرُ جُزْءاً مِنَ الشَّمْسِ فِی ضَوْئِهَا قَالَ قُلْتُ مَا أَعْرِفُ هَذَا قَالَ صَدَقْتَ ثُمَّ قَالَ مَا بَالُ الْعَسْکَرَیْنِ یَلْتَقِیَانِ فِی هَذَا حَاسِبٌ وَ فِی هَذَا حَاسِبٌ فَیَحْسُبُ هَذَا لِصَاحِبِهِ بِالظَّفَرِ وَ یَحْسُبُ هَذَا لِصَاحِبِهِ بِالظَّفَرِ ثُمَّ یَلْتَقِیَانِ فَیَهْزِمُ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ فَأَیْنَ کَانَتِ النُّحُوسُ قَالَ فَقُلْتُ لَا وَ اللَّهِ مَا أَعْلَمُ ذَلِکَ قَالَ فَقَالَ صَدَقْتَ إِنَّ أَصْلَ الْحِسَابِ حَقٌّ وَ لَکِنْ لَا یَعْلَمُ ذَلِکَ إِلَّا مَنْ عَلِمَ مَوَالِیدَ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ.

امام صادق ( هشام خفّاف گفت: «امام صادق (به من فرمود: «از علم نجوم چقدر اطّلاع داری»؟ گفتم: «در عراق کسی در علم نجوم از من واردتر نیست». فرمود: «گردش فلک (گنبد دوار )چگونه است»؟
من شب کلاه را از سرم برداشتم و چرخی داده و گفتم: «این‌طور».

  مدل لندنی

امام صادق علیه السلام در پاسخ به ادعای منجم عراقی فرمود: «اگر گردش فلک (معادل فارسی= دسته ای از ستارگان گنبد دوار) این‌طور باشد(یعنی گردش فلک صرفا دور قطب شمال باشد)، پس چرا ستاره‌های بنات النعش و جدی و فرقدین از طرف قبله یک روز گردش نکرده‌اند؟؟؟».
عرض کردم: «به خدا قسم! تاکنون متوجّه آن نشده‌ام، از کسی هم که به حساب نجوم وارد بوده در این مورد چیزی نشنیده‌ام».

(این همان اشتباه اصلی مدل لندنی و تک قطبی منسوب به زمین تخت هست  و این نیز یکی از ده ها دلیلی است که ما (انجمن اسلامی زمین تخت گرایان ایران)  با مدل تک قطبی منسوب به زمین تخت مخالفیم و ان را اصلا به عنوان مدل حقیقی زمین تخت به رسمیت نمی شناسیم و سعی داریم که با توجه به دین و علم مدل اسلامی زمین تخت را توسعه دهیم، و اینجا ششما دیدید که امام صادق علیه السلام ان مدل مشهور منسوب به زمین تخت  را مورد نقد قرار داده است و به وضوح می فرماید که فلک دوار به دو حالت چرخش دارد که میشود همان مدل اسلامی زمین تخت دو قطبی با مرکزیت کعبه)

چرخش ستارگان در زمین تخت دو قطبی

فلک

امام در ادامه  فرمود: «نسبت نور ستاره‌ی سکینه و زهره چقدر است»؟
گفتم: «تاکنون نام این ستاره را نشنیده‌ام و کسی هم اسم آن را نبرده است».
فرمود: «سبحان اللَّه نام یک ستاره را به کلّی از بین برده‌اید؛ پس چطور حساب می‌کنید»؟
فرمود: «نسبت نور زهره با ماه چقدر است»؟ گفتم: «جز خدا کسی نمی‌داند».
فرمود: «نسبت نور ماه با خورشید چقدر است»؟
عرض کردم: «نمی‌دانم».
امام فرمود: «راست می‌گویی». و سپس فرمود: «چطور می‌شود که دو سپاه که در هرکدام یک منجّم هست؛ منجّم این لشکر برای سپاهیان خود پیش‌بینی پیروزی می‌کند؛ منجّم سپاه دیگر نیز برای لشکر خود همین‌طور». پس از برخورد و جنگ یکی فرار می‌کند و دیگری پیروز می‌شود؛ علم نجوم چه سودی داشت»؟ عرض کردم: «به خدا قسم! این را هم نمی‌دانم». فرمود: «راست می‌گویی، اصل حساب درست است ولی کسی نمی‌تواند به آن پی ببرد مگر تاریخ ولادت تمام مردم را بداند».

  • تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۳۴ -الکافی، ج۸، ص۳۵۱/ نورالثقلین

برای مطالعه کردن روایت بعدی ، شما باید مطلب پیش نیاز را خوانده باشید درخصوص چیستی فلک ، سماء و بحرالمکفوف :

مقاله گنبد آسمان و بحرالمکفوف و معنای کلمات و آزمایشی برای اثبات حقانیت بحر المکفوف


روایت زیر درخصوص مناظره امام صادق علیه السلام (عالم کل علوم) با مردی کافر است که در نهایت مرد کافر به اسلام و وجود الله ایمان میاورد

الصّادق ( فِی کِتَابِ الْإِهْلِیلَجَهًِْ الْمَنْقُولِ عَنْ أَبِی عَبْدِاللهِ الصَّادِقِ (-فِی الرَّدِّ عَلَی مَنْ کَانَ مُنْکِراً لِلصَّانِعِ جَلَّ جَلَالُهُ زَعْماً مِنْهُ أَنَّ الْأَشْیَاءَ کُلَّهَا تُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ الْخَمْسِ وَ لَوْ کَانَ مَوْجُوداً لَأُدْرِکَ بِهَا- قَالَ (: قُلْتُ: أَخْبِرْنِی هَلْ یَعْلَمُ أَهْلُ بِلَادِکَ عِلْمَ النُّجُومِ؟
قَالَ: إِنَّکَ لَغَافِلٌ عَنْ عِلْمِ أَهْلِ بِلَادِی بِالنُّجُومِ فَلَیْسَ أَحَدٌ أَعْلَمَ بِذَلِکَ مِنْهُمْ.
قُلْتُ: أَخْبِرْنِی کَیْفَ وَقَعَ عِلْمُهُمْ بِالنُّجُومِ وَ هِیَ مِمَّا لَا یُدْرَکُ بِالْحَوَاسِّ وَ لَا بِالْفِکْرِ؟
قَالَ: حِسَابٌ وَضَعَتْهُ الْحُکَمَاءُ وَ تَوَارَثَتْهُ النَّاسُ فَإِذَا سَأَلْتَ الرَّجُلَ مِنْهُمْ عَنْ شَیْءٍ قَاسَ الشَّمْسَ وَ نَظَرَ فِی مَنَازِلِ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ وَ مَا لِلطَّالِعِ مِنَ النُّحُوسِ وَ مَا لِلْبَاطِنِ مِنَ السُّعُودِ ثُمَّ یَحْسُبُ وَ لَا یُخْطِئُ وَ یُحْمَلُ إِلَیْهِ الْمَوْلُودُ فَیَحْسُبُ لَهُ وَ یُخْبِرُ بِکُلِّ عَلَامَهًٍْ فِیهِ بِغَیْرِ مُعَایَنَهًٍْ وَ مَا هُوَ مُصِیبُهُ إِلَی یَوْمِ یَمُوتُ.
قُلْتُ: کَیْفَ دَخَلَ الْحِسَابُ فِی مَوَالِیدِ النَّاسِ؟ قَالَ: لِأَنَّ جَمِیعَ النَّاسِ إِنَّمَا یُولَدُونَ بِهَذِهِ النُّجُومِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَمْ یَسْتَقِمْ هَذَا الْحِسَابُ فَمِنْ ثَمَّ لَا یُخْطِئُ إِذَا عَلِمَ السَّاعَهًَْ وَ الْیَوْمَ وَ الشَّهْرَ وَ السَّنَهًَْ الَّتِی یُولَدُ فِیهَا الْمَوْلُودُ.
قُلْتُ: لَقَدْ تَوَصَّفْتَ عِلْماً عَجِیباً لَیْسَ فِی عِلْمِ الدُّنْیَا أَدَقُّ مِنْهُ وَ لَا أَعْظَمُ إِنْ کَانَ حَقّاً کَمَا ذَکَرْتَ یُعْرَفُ بِهِ الْمَوْلُودُ الصَّبِیُّ وَ مَا فِیهِ مِنَ الْعَلَامَاتِ وَ مُنْتَهَی أَجَلِهِ وَ مَا یُصِیبُهُ فِی حَیَاتِهِ أَ وَ لَیْسَ هَذَا حِسَاباً تُولَدُ بِهِ جَمِیعُ أَهْلِ الدُّنْیَا مَنْ کَانَ مِنَ النَّاسِ؟ – قَالَ: لَا أَشُکُّ فِیهِ. –
قُلْتُ: فَتَعَالَ نَنْظُرْ بِعُقُولِنَا کَیْفَ عَلِمَ النَّاسُ هَذَا الْعِلْمَ وَ هَلْ یَسْتَقِیمُ أَنْ یَکُونَ لِبَعْضِ النَّاسِ إِذَا کَانَ جَمِیعُ النَّاسِ یُولَدُونَ بِهَذِهِ النُّجُومِ؟ وَ إِنْ قُلْتَ: إِنَّ الْحُکَمَاءَ مِنَ النَّاسِ هُمُ الَّذِینَ وَضَعُوا هَذَا الْحِسَابَ وَ عِلْمَ مَجَارِی هَذِهِ النُّجُومِ وَ عَرَفْتَ نُحُوسَهَا مِنْ سُعُودِهَا وَ دُنُوَّهَا مِنْ بُعْدِهَا وَ بَطِیئَهَا مِنْ سَرِیعِهَا وَ مَوَاقِعَهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ مَوَاضِعَهَا مِنْ تَحْتِ الْأَرْضِ، فَإِنَّ مِنْهَا سِتَّهًَْ طَالِعَهًٍْ فِی السَّمَاءِ وَ سِتَّهًَْ بَاطِنَهًٍْ تَحْتَ الْأَرْضِ، وَ کَذَلِکَ النُّجُومُ السَّبْعَهًُْ تَجْرِی عَلَی حِسَابِ تِلْکَ النُّجُومِ، وَ مَا یَقْبَلُ الْقَلْبُ وَ لَا یَدُلُّ الْعَقْلُ أَنَّ مَخْلُوقاً مِنَ الْأَرْضِ قَدَرَ عَلَی الشَّمْسِ حَتَّی یَعْلَمَ فِی أَیِّ الْبُرُوجِ هِیَ، وَ أَیِّ بُرُوجٍ الْقَمَرُ وَ أَیِّ بُرُوجٍ هَذِهِ النُّحُوسُ وَ السُّعُودُ، وَ مَتَی الطَّالِعُ وَ مَتَی الْبَاطِنُ، وَ هِیَ مُعَلَّقَهًٌْ فِی السَّمَاءِ وَ هِیَ تَحْتَ الْأَرْضِ، وَ لَا یَرَاهَا إِذَا تَوَارَتْ بِضَوْءِ الشَّمْسِ إِلَّا أَنْ یَزْعُمَ أَنَّ هَذَا الْحَکِیمَ رَقِیَ إِلَی السَّمَاءِ حَتَّی عَلِمَ هَذَا. ثُمَّ قُلْتُ: فَأَنَا أَقُولُ قَوْلَکَ هَبْهُ رَقِیَ إِلَی السَّمَاءِ هَلْ کَانَ لَهُ بُدٌّ مِنْ أَنْ یَجْرِیَ مَعَ کُلِّ بُرْجٍ مِنْ هَذِهِ الْبُرُوجِ وَ نَجْمٍ مِنْ هَذِهِ النُّجُومِ مِنْ حَیْثُ یَطْلُعُ إِلَی حَیْثُ یَغِیبُ ثُمَّ یَعُودَ إِلَی الْآخَرِ حَتَّی یَفْعَلَ مِثْلَ ذَلِکَ حَتَّی یَأْتِیَ عَلَی آخِرِهَا فَإِنَّ مِنْهَا مَا یَقْطَعُ السَّمَاءَ فِی ثَلَاثِینَ سَنَهًًْ وَ مِنْهَا مَا یَقْطَعُ دُونَ ذَلِکَ وَ هَلْ کَانَ لَهُ بُدٌّ مِنْ أَنْ یَجُولَ فِی أَقْطَارِ السَّمَاءِ حَتَّی یَعْرِفَ مَطَالِعَ السُّعُودِ مِنْهَا وَ النُّحُوسِ وَ تَیَقَّنَهُ، وَ هَبْهُ قَدَرَ عَلَی ذَلِکَ حَتَّی فَرَغَ مِمَّا فِی السَّمَاءِ هَلْ کَانَ یَسْتَقِیمُ لَهُ حِسَابُ مَا فِی السَّمَاءِ حَتَّی یُحْکِمَ حِسَابَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ مَا تَحْتَهَا وَ أَنْ یَعْرِفَ ذَلِکَ مِثْلَ مَا قَدْ عَایَنَ فِی السَّمَاءِ؟ فَقَدْ عَلِمْتَ أَنَّ مَجَارِیَهَا تَحْتَ الْأَرْضِ عَلَی غَیْرِ مَجَارِیهَا فِی السَّمَاءِ وَ أَنَّهُ لَا یَعْرِفُ حِسَابَهَا وَ دَقَائِقَهَا إِلَّا بِمَعْرِفَهًِْ مَا غَابَ مِنْهَا، لِأَنَّهُ یَنْبَغِی أَنْ یَعْرِفَ أَیَّ سَاعَهًٍْ مِنَ اللَّیْلِ یَطْلُعُ طَالِعُهَا، وَ أَیَّ سَاعَهًٍْ مِنَ اللَّیْلِ یَغِیبُ غَائِبُهَا، وَ أَنَّهُ لَا یَصْلُحُ لِلْمُتَعَلَّمِ أَنْ یَکُونَ وَاحِداً حَتَّی یَصِحَّ الْحِسَابُ وَ کَیْفَ یُمْکِنُهُ ذَلِکَ وَ هِیَ تَحْتَ الْأَرْضِ وَ هُوَ عَلَی ظَهْرِهَا لَا یَرَی مَا تَحْتَهَا؟ إِلَّا أَنْ یُزْعَمَ أَنَّ ذَلِکَ الْحَکِیمَ دَخَلَ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرَضِینَ وَ الْبِحَارِ فَسَارَ مَعَ النُّجُومِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ فِی مَجَارِیهَا عَلَی حِسَابِ مَا سَارَ فِی السَّمَاءِ، حَتَّی عَایَنَ مَا تَحْتَ الْأَرْضِ مِنْهَا کَمَا عَایَنَ مِنْهَا مَا فِی السَّمَاءِ. قَالَ: وَ هَلْ  – – قُلْتُ لَکَ: إِنَّ أَحَداً رَقِیَ إِلَی السَّمَاءِ وَ قَدَرَ عَلَی ذَلِکَ حَتَّی أَقُولَ إِنَّهُ دَخَلَ الْأَرْضَ وَ الظُّلُمَاتِ وَ حَتَّی نَظَرَ النُّجُومَ وَ مَجَارِیَهَا؟ قُلْتُ: فَکَیْفَ وَقَعَ هَذَا الْعِلْمُ الَّذِی زَعَمْتَ أَنَّ الْحُکَمَاءَ مِنَ النَّاسِ وَضَعُوهُ وَ أَنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ مَوْلُودُونَ بِهِ؟ وَ کَیْفَ عَرَفُوا ذَلِکَ الْحِسَابَ وَ هُوَ أَقْدَمُ مِنْهُمْ؟
قَالَ: مَا أَجِدُهُ یَسْتَقِیمُ أَنْ أَقُولَ إِنَّ أَحَداً مِنَ النَّاسِ یَعْلَمُ عِلْمَ هَذِهِ النُّجُومِ الْمُعَلَّقَهًِْ فِی السَّمَاءِ بِتَعْلِیمِ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ.
قُلْتُ: لَا بُدَّ لَکَ أَنْ تَقُولَ: إِنَّمَا عَلَّمَهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ بِأَمْرِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ مُدْبِرُهَا. قَالَ: إِنْ قُلْتُ هَذَا، فَقَدْ أَقْرَرْتُ بِإِلَهِکَ الَّذِی تَزْعُمُ، غَیْرَ أَنِّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لَا بُدَّ لِهَذَا الْحِسَابِ مِنْ مُعَلِّمٍ. وَ إِنْ قُلْتُ: إِنَّ أَحَداً مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ عَلِمَ ذَلِکَ مِنْ غَیْرِ مُعَلِّمٍ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ لَقَدْ أَبْطَلْتُ، إِلَّا أَنَّ عِلْمَ الْأَرْضِ لَا یَکُونُ عِنْدَنَا إِلَّا بِالْحَوَاسِّ وَ لَا یَقَعُ عِلْمُ الْحَوَاسِّ فِی عِلْمِ النُّجُومِ وَ هِیَ مُعَلَّقَهًٌْ تَغِیبُ مَرَّهًًْ وَ تَطْلُعُ أُخْرَی، تَجْرِی تَحْتَ الْأَرْضِ کَمَا تَجْرِی فِی السَّماءِ وَ مَا زَادَتِ الْحَوَاسُّ عَلَی أَکْثَرَ مِنَ النَّظَرِ إِلَی طَالِعِهَا إِذَا طَلَعَ وَ إِلَی غَائِبِهَا إِذَا غَابَ؛ فَأَمَّا حِسَابُهَا وَ دَقَائِقُهَا وَ سُعُودُهَا وَ نُحُوسُهَا وَ سَرِیعُهَا وَ بَطِیئُهَا فَلَا یَقْدِرُ عَلَیْهِ الْحَوَاسُّ،
قُلْتُ: فَأَخْبِرْنِی لَوْ کُنْتَ مُتَعَلِّماً مُسْتَوْصِفاً لِهَذَا الْحِسَابِ، مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ أَحَبُّ إِلَیْکَ أَنْ تَسْتَوْصِفَهُ وَ تَتَعَلَّمَهُ أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ؟
قَالَ: مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ إِذَا کَانَتِ النُّجُومُ مُعَلَّقَهًًْ فِیهَا، حَیْثُ لَا یَعْلَمُهَا أَهْلُ الْأَرْضِ. قُلْتُ: فَافْهَمْ أَلْطَفَ النَّظَرِ وَ لَا یَغْلِبَنَّکَ الْهَوَی، أَ لَیْسَ تَعْلَمُ أَنَّهُ إِذَا کَانَ أَهْلُ الدُّنْیَا یُولَدُونَ بِهَذِهِ النُّجُومِ، أَنَّ النُّجُومَ قَبْلَ النَّاسِ، فَإِذَا أَقْرَرْتَ بِذَلِکَ انْکَسَرَ عَلَیْکَ أَنْ تَعْلَمَ عِلْمَهَا مِنْ عَالِمٍ مِنْهُمْ إِذَا کَانَ الْعَالِمُ وَ هُمْ أَنَّمَا وُلِدُوا بِهَا بَعْدَهَا، وَ أَنَّهَا قَبْلَهُمْ خُلِقَتْ؟ قَالَ: بَلَی.
قُلْتُ: وَ کَذَلِکَ الْأَرْضُ کَانَتْ قَبْلَهُمْ أَیْضاً؟ قَالَ: نَعَمْ. قُلْتُ: لِأَنَّهُ وَ لَوْ لَمْ یَکُنِ الْأَرْضُ خُلِقَتْ لَمَا اسْتَقَامَ أَنْ یَکُونَ النَّاسُ وَ لَا غَیْرُهُمْ مِنَ الْخَلْقِ عَلَیْهَا إِلَّا أَنْ یَکُونَ لَهَا أَجْنِحَهًٌْ، إِذْ لَمْ یَکُنْ لَهَا مُسْتَقَرٌّ تَأْوِی إِلَیْهِ وَ لَا مُلَسَّعَهًٌْ تَرْجِعُ إِلَیْهَا، وَ کَذَلِکَ الْفَلَکُ قَبْلَ النُّجُومِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ لِأَنَّهُ لَولَا الْفَلَکُ لَمْ تَدُرِ الْبُرُوجُ وَ لَمْ تَسْتَقِلَّ مَرَّهًًْ وَ تَهْبِطْ أُخْرَی. قَالَ: نَعَمْ، هُوَ کَمَا قُلْتَ، فَقَدْ أَقْرَرْتُ بَأَنَّ خَالِقَ النُّجُومِ الَّتِی یَتَوَلَّدُ النَّاسُ بِهَا هُوَ خالِقُ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ، لِأَنَّهُ لَوْ لَمْ یَکُنْ سَمَاءٌ وَ لَا أَرْضٌ لَمْ یَکُنْ دَوَرَانُ الْفَلَکِ،
إِذْ لَیْسَ یَنْبَغِی لَکَ أَنْ یَدُلَّکَ عَقْلُکَ عَلَی أَنَّ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاءَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ وَ الْفَلَکَ وَ الدَّوَرَانَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ.
قَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ الْخَالِقَ وَاحِدٌ، وَ لَکِنْ لَسْتُ أَدْرِی کَیْفَ سَقَطُوا عَلَی هَذَا الْحِسَابِ حَتَّی عَرَفُوهُ وَ عَلَی هَذَا الدَّوْرِ وَ الصَّوَابِ؟ وَ لَوْ أَعْرِفُ مِنَ الْحِسَابِ مَا عَرَفْتَ لَأَخْبَرْتُ بِالْجَهْلِ، وَ کَانَ أَهْوَنَ عَلَیَّ غَیْرَ أَنِّی أُرِیدُ أَنْ تَزِیدَنِی شَرْحاً.
قُلْتُ: أُنَبِّئُکَ مِنْ قِبَلِ إِهْلِیلَجَتِکَ هَذِهِ الَّتِی فِی یَدِکَ وَ مَا تَدَّعِی مِنَ الطِّبِّ الَّذِی هُوَ صِنَاعَتُکَ وَ صِنَاعَهًُْ آبَائِکَ إِلَی قَوْلِهِ (قَالَ: فَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّهُ خَالِقُ السَّمَائِمِ الْقَاتِلَهًِْ وَ الْهَوَامِّ الْعَادِیَّهًِْ وَ جَمِیعِ النَّبْتِ وَ الْأَشْجَارِ وَ غَارِسُهَا وَ مُنْبِتُهَا وَ بَارِئُ الْأَجْسَادِ وَ سَائِقُ الرِّیَاحِ وَ مُسَخِّرُ السَّحَابِ وَ أَنَّهُ خَالِقُ الْأَدْوَاءِ الَّتِی تُهَیِّجُ بِالْإِنْسَانِ کَالسَّمَائِمِ الْقَاتِلَهًِْ الَّتِی تَجْرِی فِی أَعْضَائِهِ وَ عِظَامِهِ وَ مُسْتَقَرِّ الْأَدْوَاءِ وَ مَا یُصْلِحُهَا مِنَ الدَّوَاءِ الْعَارِفُ بِالرُّوحِ وَ مَجْرَی الدَّمِ وَ أَقْسَامِهِ فِی الْعُرُوقِ وَ اتِّصَالِهِ بِالْعَصَبِ وَ الْأَعْضَاءِ وَ الْعَصَبِ وَ الْجَسَدِ وَ أَنَّهُ عَارِفٌ بِمَا یُصْلِحُهُ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ عَالِمٌ بِکُلِّ عُضْوٍ بِمَا فِیهِ وَ أَنَّهُ هُوَ الَّذِی وَضَعَ هَذِهِ النُّجُومَ وَ حِسَابَهَا وَ الْعَالِمُ بِهَا وَ الدَّالُّ عَلَی نُحُوسِهَا وَ سُعُودِهَا وَ مَا یَکُونُ مِنَ الْمَوَالِیدِ وَ أَنَّ التَّدْبِیرَ وَاحِدٌ لَمْ یَخْتَلِفْ مُتَّصِلٌ فِیمَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا فِیهَا.

  امام صادق علیه السلام در ردّ کسی که آفریننده‌ی جل جلاله را انکار کرد زیرا گمان می‌کرد که همه چیز با حس‌های پنج‌گانه قابل درک است و اگر [آفریننده] وجود داشت باید با آن حواس درک می‌شد ،  فرمود: به ان شخص بی دین گفتم: «به من خبر بده که آیا مردم شهرهای تو، از علم ستارگان چیزی می‌دانند».
ان مرد بی دین گفت: «تو از علم مردم شهرهای من به ستارگان، غافل هستی، کسی به آن (علم ستارگان) از آن‌ها آگاه‌تر نیست».

امام فرمود: گفتم: «به من خبر بده که چگونه مردم تو علم به ستارگان پیدا کردند، درحالی‌که آن‌ها (ستارگان) از جمله چیزهایی هستند که نه با حواس درک می‌شوند و نه با فکر و اندیشه».

ان کافر گفت: «از روی محاسبه‌ای است که حکما (دانشمندان) انجام دادند و آن را برای مردم به ارث گذاشتند. پس وقتی که از عالمی درباره‌ی چیزی سؤال کنی، خورشید را در نظر می‌گیرد، و در حال آن و حال ماه و آنچه از شومی‌ها در برج‌ها نمایان است و آنچه از سعادت‌ها، در برج‌ها مخفی است، دقّت می‌کند آنگاه حساب می‌کند که در مورد فرزند خطا نمی‌کند و از هر نشانه‌ای که در آن (فرزند) هست، بدون اینکه او را ببیند خبر می‌دهد».

امام فرمود پس گفتم: «چگونه محاسبه در فرزندان مردم داخل می‌شود»؟
ان کافر گفت: «چون همه‌ی مردم با [حساب] این ستارگان به دنیا می‌آیند از این جهت وقتی‌که ساعت و روز و ماه و سالی که در آن، بچه متولّّد می‌شود معلوم شود، محاسبه به خطا نمی‌رود».

پس گفتم: «علم عجیبی را توصیف کردی که در دنیا، اگر حق باشد دقیق‌تر و بزرگتر از آن نیست. همانگونه که گفتی، با آن (علم) بچّه کوچکی دنیا می‌آید. و نشانه‌های او و زمان مرگ او و آنچه برای او در زندگی‌اش اتّفاق می‌افتد، شناخته می‌شود. آیا این، محاسبه‌ای نیست که با آن همه‌ی مردم دنیا هرکس از مردم که موجود است؟ متولد شوند»؟

ان کافر گفت: «در آن شک ندارم».

امام فرمود ، گفتم: «بیا با عقل‌هایمان در آن بنگریم که آیا درست است که این را مردم از یکدیگر بیاموزند که مردم با این ستارگان متولد می‌شوند»؟ اگر بگویی: «دانشمندان همان‌هایی هستند که این محاسبه را انجام داده‌اند و محل‌های جریان این ستارگان معلوم شد و ستارگان شوم از سعید، و نزدیک از دور و کند از تند شناخته شده است وجایگاه‌های آن‌ها (ستارگان) در آسمان و زیر زمین [شناخته شده]. از آن‌ها، شش ستاره در آسمان درخشان است و شش ستاره دیگر در داخل لایه های زیرین زمین پنهان اند ، و همینطور ستارگان هفتگانه بر طبق محاسبه‌ی این ستارگان حرکت می‌کنند و قلب نمی‌پذیرد و عقل راهنمایی نمی‌کند از اینکه آفریده‌ای از زمین، بر خورشید تسلّط داشته باشد تا اینکه بداند که آن در کدام برج است و ماه در کدام برج است و این شومی‌ها و سعادت‌ها در کدام برج هستند و طالع (طلوع کننده) و باطن (پنهان) در چه زمانی است؟ درحالی‌که آن‌ها (ستارگان) در آسمان معلّق هستند؛
در لایه های زیرین زمین  نیز هستند و وقتی که نور خورشید آن‌ها را می‌پوشاند، [موجود زمینی] آن‌ها را نمی‌بیند.
مگر اینکه گمان شود که این حکیم (دانشمندی که از احوال ستارگان در همه‌ی حال آگاه است) به آسمان رفته و این‌ها را در آنجا دانسته است». آنگاه گفتم: «فرض کنیم [حکیم] به آسمان رفت، آیا چاره‌ای جز این دارد که همراه هریک از برج‌ها، و ستاره‌ها، حرکت کند؛ از جایی‌که غروب می‌کند تا جایی‌که طلوع می‌کند و سپس سراغ دیگری (برج و ستاره دیگر) برود و همه‌ی این کارها را بکند. و حال آنکه بعضی از آن‌ها (ستاره‌ها) در سی‌سال آسمان را طی می‌کنند. و آیا چاره‌ای جز این دارد که در سلسله‌ی آن‌ها (ستارگان) حرکت کند تا اینکه طلوع‌کنندگان سعید و شوم آن‌ها را بشناسد و یقین کند؟ فرض کنیم که[حکیم] بتواند این کارها را انجام دهد تا اینکه از آن فارغ شود. [حال] چگونه برای او آنچه در آسمان بود مستقیم می‌باشد، تا به محاسبه‌ی آنچه در زمین است حکم کند و یقین کند و بشناسد و ببیند همانگونه‌که در آسمان آن را مشاهده کرده است؟ و تو دانستی که محل‌های جریان[ستارگان] در لایه های زیرین زمین طبق محاسبه ی محل‌های جریان آن‌ها در سماء (معادن آبهای بالای زمین= بحرالمکفوف) است و محاسبه و ظرافت‌های آن‌ها شناخته نمی‌شود مگر با شناخت آنچه از آن‌ها که پنهان است. زیرا سزاواراست که شناخته‌شود چه ساعتی از شب، غائب شونده‌ی آن‌ها، غایب و پنهان می‌شود.
و اکنون [دانستنی] که برای طالب این دانش صلاح نیست که تنها باشد تا اینکه محاسبه صحیح شود و چگونه این امر برای او ممکن است درحالی‌که آن‌ها (ستارگان) در بخش های زیرین زمین هستند و او روی زمین.
آنچه در لایه های زیرین زمین است را نمی‌بیند مگر اینکه گمان شود آن حکیم در تاریکی‌های زمین‌ها و دریا وارد شده است و با ستارگان و خورشید و ماه در محل‌های جریان آن‌ها سیر کرده بر طبق آنچه در آسمان سیر کرده است.
تا اینکه آنچه از آن‌ها در لایه های درونی و زیرین زمین است را مشاهده کند ، همان‌طور که آنچه را از آن‌ها که در آسمان است مشاهده کرده بود».

ان کافر گفت: «آیا من به تو گفتم که کسی به آسمان رفته و بر این‌ها تسلّط پیدا کرده است که (شما/ ای امام)می‌گویی: آن‌کس، در زمین و تاریکی‌های آن داخل‌شده و حتی ستارگان و محل‌های جریان و حرکت آن‌ها را دیده است»؟

[امام گوید:] در پاسخ گفتم: «پس چگونه این علمی که گمان کرده‌ای دانشمندان آن را وضع کرده‌اند، به وجود آمده است؟ و همه‌ی مردم با آن (علم) متولّد می‌شوند و چگونه این محاسبه را شناختند و او (حکیم) [در شناخت آن علم] از همه جلوتر است».

مرد کافر گفت: «آنچه که درست یافته‌ام این است که بگویم: هر یک از مردم، علمِ این ستارگان که در آسمان معلق هستند را با تعلیم دیگری یاد گرفته است».

امام فرمود ، به او گفتم: «پس باید اینگونه بگویی این (علم) را موجود حکیمی آموخته است که به کار آسمان و زمین آگاه است و تدبیرکننده آن است!!!».

مرد کافر گفت: «من اگر این را بگویم، به خدایی که تو گمان کرده‌ای اقرار کرده‌ام. و فقط این را می‌دانم که این محاسبه‌ی [این علم] باید معلّّمی داشته باشد». و اگر من بگویم: «یکی از اهل زمین بدون اینکه معلّمی داشته باشد این را یاد گرفته است، حرف باطلی است. ولی علم زمین نزد ما فقط با حواس حاصل می‌شود و حال آنکه علم حواس در ستارگانی که معلّق هستند، واقع نمی‌شود. و اینها گاهی غایب می‌شوند [که با حواس، درک نمی‌شوند] و گاهی طلوع می‌کنند. و در لایه های زیرین زمین نیز همانگونه ای جریان می‌یابند که در آسمان بالای صفحه زمین جریان و حرکت دارند و حواس بیشتر از اینکه نگاه کنند به طلوع‌کننده‌ی آن‌ها (زمانیکه طلوع می‌کند) و به غایب‌شونده‌ی آن‌ها، (هنگامی‌که پنهان می‌شود) چیزی ندارند. امّا محاسبه‌ی آن‌ها و ظرایف آن‌ها و سعید و شوم آن‌ها و سریع و کند آن‌ها، چیزی است که حواس توانایی بر آن ندارند».

امام صادق علیه السلام فرمود که در پاسخ به آن کافر گفتم: «به من خبر بده که اگر تو جویای دانش و طالبِ این علم بودی و کسی از اهل زمین به تو این علم را می‌آموخت و توصیف می‌کرد نزد تو محبوبتر بود یا کسی از اهل آسمان؟ (ملائکه و موجودات خلق شده از نور که جنس خلقتشان متفاوت است و انها ساکنین اسمان اند) (به عبارت دیگر ، آیا دوست داشتی معلمّت زمینی {از جنس خودتان بشر} بود یا آسمانی{ملائکه ای از جنس نور} )»؟.
ان کافر گفت: «از اهل آسمان، زیرا که ستارگان درون  آن (فلک دوار /گنبد دوار) معلّق هستند، و اهل زمین از اوضاع آن (ستارگان) آگاهی ندارند».

امام صادق فرمود ، گفتم: «دقّت کن و متوجه باش و هوای نفس بر تو چیره نشود. آیا نمی‌دانی که وقتی اهل دنیا با[حساب] این ستارگان متولد می‌شوند، [پس] ستارگان قبل از انسان‌ها وجود داشته‌اند. وقتی به این اعتراف کردی، پس بر تو واجب است که علم ستارگان را از عالمی از بین مردم اگر عالم وجود داشته باشد فرا بگیری در حالی‌که مردم با[حساب] آن‌ها (ستارگان)، بعد از آن‌ها متولد شده‌اند و آن‌ها پیش از مردم آفریده شده‌اند».

آن کافر گفت: «آری».
امام فرمود سپس گفتم: «زمین هم همین‌گونه پیش از مردم بوده است».  ان کافر نیز تایید کرد و گفت: «آری».

امام صادق فرمود که گفتم: «چون‌که اگر زمین خلق نشده بود امکان نداشت که مردم و غیر مردم از موجودات، بر روی آن واقع شوند مگر اینکه بال داشته باشند. (ملائکه بال دار چنین بودند در پیش از خلقت زمین)
چون [در این‌صورت] برای آن‌ها جایگاه استقراری وجود ندارد جماعتی نیست که به سوی آن‌ها بازگردانده شوند.
و همینطور سماء =(معادن آبهای معلق در بالای صفحه زمین = بحرالمکفوف = دریایی خوددار میان زمین وگنبدآسمان)=(فلک) قبل از خلقت ستارگان و خورشید و ماه وجود داشت زیرا اگر فلک نبود برج‌ها دور نمی‌زدند (نمی‌گردیدند) و گاهی مستقل و گاهی فرود آمده، نبودند».

ان مرد کافر گفت: «بله، همانگونه است که فرمودید . من اعتراف‌کردم که آفریننده‌ی ستارگان که مردم با[حساب] آن‌ها متولّد می‌شوند همان آفریننده‌ی آسمان و زمین است، زیرا اگر آسمان و زمین نبودند، گردشی برای فلک ایجاد نمیشد زیرا بر تو سزاوار نیست که عقلت تو را بر اینکه، آن کس‌که آسمان را آفرید همان است که زمین و فلک و فلک و چرخش و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، راهنمایی نکند». سپس گفت: «گواهی می‌دهم که آفریننده یکی است ولی نمی‌دانم چگونه بر این حساب آگاه شدند تا اینکه آن را بشناسد. و بر این دور و درستی [چگونه آگاه شدند]؟ و اگر آنچه از محاسبه که تو می‌دانی، می‌دانستم به جهل خودم آگاه می‌شدم و این برای من آسان‌تر است، ولی می‌خواهم که برای من بیشتر توضیح و شرح دهی».

امام فرمود گفتم به او: «به تو خبر می‌دهم از جانب إِهْلِیلَجَتِکَ (چیزی مربوط به علم پزشکی و طب) که در دستت هست و طبّی که شغل تو و شغل پدرانت است». تا اینجا  که [امام (فرمود:] سپس [آن شخص که کافر بود اسلام آورد و ] گفت: «من گواهی می‌دهم که خدایی جز الله نیست و او یکتاست و شریکی ندارد و او آفریننده‌ی زهرهای کُشنده و حیوانات درنده و همه‌ی گیاهان و درختان و وارث آن‌ها و رویاننده‌ی آن‌ها وآفریننده‌ی بدن‌ها و فرستنده‌ی بادها و به تسلّط درآورنده‌ی ابرهاست و او آفریننده‌ی داروهایی است که انسان را به حرکت درمی‌آورد؛ همانگونه که [خالق] زهرهای کشنده‌ای است که در اعضا و استخوان‌های او جاری می‌شود و [او] پایدارکننده‌ی داروها و آن داروهایی است که آن‌ها (زهرها) را مداوا می‌کند و آرامش روح را می‌شناسد و خون و اقسام آن را در رگ‌ها به جریان می‌اندازد و آن را به عصب و اعضا و عقب و جسد متصل می‌کند و او آنچه از سرما و گرما که آن (بدن) را اصلاح می‌کند، می‌شناسد و به هر عضو و آنچه در آن است، داناست و او کسی است که این ستارگان و حساب آن‌ها را قرار داد و به آن‌ها داناست و کسی است که بر شومی و سعادت (خوش یُمنی) آن‌ها و بر آنچه از فرزندان وجود دارد راهنمایی می‌کند. و تدبیر یکی است و در بین آسمان و زمین و آنچه در آن‌هاست مختلف نیست. [تدبیر] متّصل است».

  • تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۲، ص۶۳۶ – تفسیر نورالثقلین

سخن پایانی

حتی کمپانی هایی مثل هالیوود (فیلم سازان تخیلی) و والت دیزنی(انیمیشن سازی) هم نمیتوانند این مطالب را در مدل های دروغین کروی و یا لندنی منسوب به زمین تخت نمایش دهند.
ضمن انکه کرویت با ازمایشات علمی تجربی به سادگی نقض شده و نبود تصاویر واقعی و وجود داشتن تصاویر فیک ، دلیلی دیگر بر دروغین بودنش است و مدل لندنی نیز به سادگی قابل رد شدن است با توجه کردن به گردش فلک (=ستارگان زیر گنبد آسمان و داخل بحرالمکفوف = گنبد دوار)  .
به طور کلی ، حتی اگر حدیث از امام معصوم ، یعنی امام جعفر صادق علیه السلام نیز نبود ، علم و مشاهدات ما و ابزار های نجومی و دوربین ها به سادگی نشان می داد که مدل لندنی ، تک قطبی با مرکزیت قطب شمال یک جوکی بی معنی و بی اعتبار و مخالف با حقیقت و گردش ستارگان هست.


مطالب پیشنهادی برای اثبات دروغین بودن کرویت با آزمایشات و علوم تجربی :

 

ترجمه و تشریح کامل مستند آزمایش لیزر 21 مایل در اثبات زمین تخت و نقض کرویت

مستند اول پیش آزمایش لیزر زمین تخت پارسی

مستند : اثبات دروغین بودن ویدیو های ناسا از فضا – (جادوی سینما)

https://flatearthfarsi.ir/all/مستندات-زمین-تخت-پارسی/5821/مستند-لنز-فیش-آی-و-انحنای-دروغین-در-تصاو/

مستند : سه ازمایش لیزر در اثبات زمین تخت

ترجمه مستند Dr.John.D درباره آزمایش لیزر و شکست نور / ((خم شدن نور لیزر رو به پایین غیرممکن است = آزمایشات لیزر از نظر علمی درست اند))

 

بررسی دروغ “اثبات” چرخشی زمین توسط پرسپکتیو در ناپدید شدن بدنه کشتی قبل از ابتدای آن

درباره مدیر Vlad

ولاد {مدیر تولید محتوای مذهبی در رسانه زمین تخت پارسی} - عکاس ،گرافیست و تدوینگر - محقق ، مستندساز - مدرس رایانه و نرم افزار های adobe (در فضای مجازی) -دانشجوی حقوق

همچنین بررسی کنید:

رائفی پور

انتقاد جمهوری اسلامی به رائفی پور: حرف بی حساب زدن، کنتور ندارد

اظهارات علی اکبر رائفی پور به نقل از khabaronline کد خبری 1725295: یک روزنامه با …

2 دیدگاه

  1. پیامبر فرمودند اگر ستاره ای کوچک دیده میشود و ستاره ای بزرگ علتش آن است که هر کدام در آسمانی قرار دارد یعنی در 7 آسمان و اندازه آنها یکی هست، حضرت علی می فرمایند ستارگاه به اندازه بزرگترین شهر های شما روی زمین هستند و اندازه های آنها یکی هست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × پنج =