آخرین مطالب

ریچارد ای. برد (قطب شمال) 8

قطب شمال / هارولد کینکاید ملقب به دکتر،  از شرکت هواپیماسازی کرتیس رایت نیز به همراه برد بود تا از تخصص فنی[1] او در سرویس و نگهداری موتورهای جوزفین فورد استفاده شود.

علیرغم آماده سازی و تدارکات دقیق، باز هم مشکلات متعددی در طول سفر به وجود آمد . آنها در ایمن سازی هواپیماهای گران قیمت در برابر دریاهای طوفانی و پوشیده از یخ، با چالشهای فراوانی روبرو شدند، زیرا بسیاری از خدمه کشتی، دریانوردهای بی تجربه ای بودند.

هنگامی که چانتیر در 29 آوریل به خلیج کینگز در اسپیتزبرگن رسید، یک قایق توپدار نروژی به نام هایمدال لنگرگاه[2] را مسدود کرد. حتی کاپیتان آن تا چند ساعت از اسکله حرکت نمی کرد، زیرا می ترسید که قطعه یخ شناور که در نزدیکی لنگرگاه بود به کشتی او آسیب برساند.

آموندسن و السورث به جای  منتظر بودن برای حرکت هایمدال ،در حال آماده شدن برای شروع سفر بودند، برد با دیدن این صحنه بسیار خشمگین و صورت او برافروخته شد.  او به خدمه خود دستور داد که از چانتیر تا ساحل یک پل شناور بسازند. خدمه با میخ، تخته هایی را روی قایق های نجات کشتی نصب کردند و هواپیماها و محموله های[3] دیگر را به جزیره بردند. هر موج یا قطعه یخ شناوری در این نقطه، می توانست به سفر اکتشافی و احتمالا حرفه فرمانده آن پایان دهد.

برد قبلا با چرخ هواپیما از پل شناور عبورکرده بود ولی تجربه زیادی در برخاستن و فرود هواپیما با اسکی نداشت و از آنجایی که اسکی‌ها بسیار شکننده‌ بودند ،در سفر 1925 به گرینلند اصلا از آنها استفاده نکرده بود. وقتی او  به سلامت به ساحل رسید، با مشکل دیگری روبرو شد . وزن هواپیما و سه موتور آن باعث شد اولین پرواز در اسپیتزبرگن به شکستن اسکی ها منجر شود.  برد و خدمه‌اش برای کاهش فشار روی اسکی‌ها، تجهیزات و لوازم اضافی را از هواپیما خارج کردند . با این کار بار هواپیما سبک‌تر شد.

برد برای حل این مشکل، با دریابان برنت بالچن، مشورت کرد و از راهنمایی های او بهره برد. برنت بالچن یک خلبان نروژی بود که توسط آموندسن منصوب شده بود.  بالچن که در پرواز با اسکی تجربه زیادی داشت ، با استفاده از پاروهای چانتیر پاروهای جدیدی ساخت وسپس برای کاهش اصطکاک میان آنها، پاروها را با یک رزین مخصوص پوشاند. علاوه بر این، او توصیه کرد که در شب هنگام، زمانی که سرمای شدید باعث یخ زدن باند فرودگاه و کاهش اصطکاک می شود، از زمین بلند شود. سرانجام، در نیمه شب 9 می 1926، هواپیمای جوزفین فورد بلند شد.

در این سفر فلوید بنت بیشتر به عنوان خلبان و برد به عنوان ناوبر خدمت می کرد. از بسیاری از جهات، نقش ناوبر پر رنگ تر از نقش خلبان بود، زیرا ناوبر باید همزمان  با چندین ابزار کار می کرد،  موقعیت ها را تأیید و خلبان را برای تنظیم مسیر هدایت می کرد.

برد از قطب ‌نمای خورشیدی بامستید برای پیدا کردن جهت، ازیک کرونومتر برای یافتن طول جغرافیایی، از سکستانت شیشه ایی برای پیدا کردن عرض جغرافیایی و از بمب‌های دودزا [4]و یک انحراف سنج در دریچه جوزفین فورد برای سنجش تأثیر باد بر هواپیمای سبک استفاده کرد. .

برد در مورد ناوبری به مجله نشنال جئوگرافیک چنین گفت : “بنت هر یک یا دو دقیقه به من نگاه می‌کرد تا در صورت لزوم، مسیر را با قطب‌نمای خورشیدی بررسی کنم.  اگر از مسیر خارج می‌شد، قطب نما را به سمت راست یا سمت چپ تکان می‌دادم تا دوباره وارد مسیر درست شود. هر سه دقیقه یک بار نیروی باد و سرعت زمین را بررسی می‌کردم تا در صورت تغییر باد بتوانم فورا آن را تشخیص دهم وتدبیرات لازم را انجام دهم.[5]” این سخنان برد در مجله نشنال جئوگرافیک منتشر شد.

بسیاری از ارتباطات آنها از طریق سیگنال های دستی و یادداشت های دست نویس بود، زیرا سر و صدای سه موتور آنقدر بلند بود که نمی توانستند با یکدیگر صحبت کنند. درطول پرواز، یکدفعه برد متوجه ریختن روغن از مخزن موتور سمت راست شد.

برد بر این باور بود که به جای ریسک فرود بر روی یخ (مخصوصا با عجله درست کردن اسکی ها )، موتور را بررسی کنند، زیرا جوزفین فورد در نزدیکی های قطب شمال بود. بنابراین به بنت دستور داد تا به حرکت خود به سمت شمال ادامه دهد. آنها برای بازگشت به اسپیتزبرگن روی دو موتور حساب کرده بودند[6].

سرانجام، برد گزارش داد: « اکنون ساعت 9:02 صبح  بوقت محلی گرینویچ است و محاسبات نشان می دهد که ما در قطب شمال هستیم! بالاخره رویای یک عمر به حقیقت پیوست.»

خلبان و ناوبر از خوشحالی شروع به آواز خواندن کردند . از آنها عکس و فیلم می گرفتند. آنها با خوشحالی دور هم دایره زدند و می چرخیدند. در حین بازگشت، سکستانت  افتاد و شکست و تعیین مسیر غیرممکن شد. جوزفین فورد پس از یک پرواز طولانی مدت، نزدیک به شانزده ساعت به اسپیتزبرگن بازگشت.

 قطب شمال

فیلمبردار پات ،در حال فیلمبرداری از جوزفین فورد، زمانیکه که برای پرواز به قطب شمال آماده می شد. (BP، پوشه 7739)

 

برد سوابق پرواز خود در قطب شمال را برای بررسی دقیق تر، توسط هیئتی از کارشناسان انجمن جغرافیایی ملی به نیروی دریایی ایالات متحده ارسال کرد.

این گروه، دقیق بودن محاسبات ناوبری و ابزار آن را تأیید کردند . در ضمن، با اشاره به عدم دسترسی به سکستانت در مسیر بازگشت، می توان به این نتیجه رسید که برگشت بدون استفاده از سکسانت، نشان دهنده مهارت[7] برد در طی کردن مسیری از پیش تعیین شده می باشد و به نظر ما بازگشت برد، یکی از محکمترین شواهدی است که نشان می‌دهد پرواز او به قطب شمال موفقیت آمیز بوده است .

شاهکار پرواز او با هواپیما در فاصله 600 مایلی از زمین و بازگشت مستقیم به نقطه مورد نظر، نشانگر مهارت فوق العاده وی در ناوبری است و این بدون شک نشان می دهد که برد در طول پرواز دقیقا می دانسته است  که در آن لحظه درکجا قرار دارند [8].

 قطب شمال

جوزفین فورد از قطب شمال به اسپیتزبرگن بازمی‌گردد (با دوربین‌ها بازسازی شد). (BP، پوشه 7739)

برد برای موفقیت خود افتخارات زیادی کسب کرد و به یک قهرمان ملی تبدیل شد. انجمن جغرافیایی ملی به او مدال هابارد خود را اهدا کرد. کنگره به او مدال افتخار اعطا کرد و او را به سمت فرماندهی ارتقا داد (پس از آن که کنگره پیشنهاد، دادن لقب دریاسالاری به او را رد کرد). شهر نیویورک برای او یک رژه افتخاری برگزار کرد. درخواست برای سخنرانی و مصاحبه از او بسیار زیاد بود.

برد با غرور و عصبانیت از موقعیت جدید خود به عنوان “تبلیغ تجاری” یاد کرد[9].

برخی از افراد علیرغم تایید و اثبات گزارش انجمن جغرافیایی ملی و گزارش خود برد، هنوز باور نداشتند که برد واقعا به قطب رسیده است. حتی در سال 1926، برخی از مخالفان به ویژه گزارشگران ایتالیایی که انتظار داشتند آموندسن، الزورث و نوبیل اولین کسانی باشند که بر فراز قطب شمال پرواز می کنند، بیان کردند که برد به هدف خود نرسیده است.

آنها معتقد بودند که جوزفین فورد توان پرواز با این سرعت از اسپیتزبرگن به قطب و سپس از قطب به اسپیتزبرگن را ندارد.[10] پس از مرگ برد در سال 1957، تردیدها و اختلاف نظرهای بیشتری به وجود آمد.

در کتاب «با من به شمال بیا» که در سال 1958 منتشر شد، برنت بالچن توانایی برد را به عنوان یک دریانورد را انکار کرد. در سال 1960،  گوستا . اچ . لیلکویست، استاد هواشناسی در دانشگاه اوپسالا، پس از گردآوری و بررسی سوابق هواشناسی، به این نتیجه رسید که بعید است باد به این شدیدی وجود داشته باشد که بتواند جوزفین فورد را با این سرعت از قطب به اسپیتزبرگن برساند. در سال 1971، ریچارد مونتاگ با استناد به مصاحبه‌های برنت بالچن، داستانی را منتشر کرد که نشان می‌داد فلوید بنت، قبل از مرگش بر اثر ذات‌الریه در سال 1928، به بالچن اعتراف کرده بود که جوزفین فورد در اوایل پرواز دچار نشت روغن شده بود. به گفته مونتاگ، بنت اعتراف کرده بود که جوزفین فورد درجایی که از روی زمین قابل دید نبود، درست در شمال اسپیتزبرگن یک دور زده بود و برد فقط ادعا کرده که به قطب شمال رسیده است.

سرانجام، در سال 1979، فین رون که با برد به قطب جنوب رفته بود، داستانی را با عنوان ” سرنوشت من” منتشر کرد که در آن، برد به آیزایا بومن، رئیس انجمن جغرافیایی آمریکا اعتراف کرده بود که او و بنت بیشتر از 150مایل به قطب شمال نزدیک‌تر نشدند[11].

با این وجود، برد نیز مدافعان خودش را داشت.  انجمن جغرافیای ملی به حمایت ازدستاوردهای[12] او ادامه داد. در سال 1973، جو پورتنی که متخصص سیستم های ناوبری بود، شواهد لیلکوئیست در مورد بادها را زیر سوال برد، ابزار ناوبری برد را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که برد به احتمال زیاد وارد قطب شمال شده است و با وجود ماهیت ابتدایی سازه های او، حداقل تا پنجاه مایل دریایی، از قطب شمال پیش رفته است.او در این زمینه نیز مقاله ای نوشت که این مقاله در مجله موسسه ناوبری منتشر شد.

دفتر خاطرات برد، پرواز او به قطب شمال را آشکار ساخت اما بصورت بسیار مرموز[13] و مبهم. به قول خود برد، زمانی که او با کشتی چانتیر سفر می کرد، احساسات خود و قدردانی از حامیان و خدمه اش را در دفترچه خاطراتش می نوشت.

او در مورد بی اعتمادی خود به رولد آموندسن نیز مطالبی نوشته است و معتقد بود که او مسبب امتناع حرکت کشتی هایمدال در لنگرگاه اسپیتزبرگن بود و دلیل آن هم این بود که کشتی چانتیر نتواند در آنجا لنگر بیاندازد. جالب اینجاست که برد از کمک برنت بالچن، که بعدها منتقد و مخالف اصلی او شد، قدردانی کرده است.

دفتر خاطرات برد نشان می دهد که او برخلاف اظهارات عمومی ،گمان می کرده که این  آموندسن بوده که به بالچن اجازه کمک نداده است. با این حال، ممکن است اطلاعات مربوط به آموندنسن را بالچن در اختیار برد قرار داده است که علت آن احتمالا به این دلیل می باشد که بالچن از شرکت نکردن در پرواز نورج ناامید شده بود و یا اینکه این بار آموندنسن از  لینکلن الزورث آمریکایی درخواست کرده است که در سفر همراه او باشد.[14]

 

سفرهای اکتشافی

دانلود صفحه 50 تا 56

 

 

[1] tech nical expertise

[2] harbor

[3] cargo

[4] smoke bombs

[5].. ریچارد ای. برد، «اولین پرواز به قطب شمال». مجله نشنال جئوگرافیک 50، شماره. 3 (سپتامبر 1926): 371

[6] ریچارد ای. برد، اسکای‌وارد (نیویورک: پسران جی پی پاتنام، 1928)، 196-97.

[7] Skill

[8] ” فرمانده برد مدال طلای هابارد را دریافت کرد.” مجله نشنال جئوگرافیک 50، شماره. 3 (سپتامبر 1926): 388.

[9] 15. برد، به سوی آسمان ، 207–21.

[10] چارلز جی وی مورفی، مبارزه: زندگی و سو استفاده ‌های فرمانده برد (نیویورک: فردریک ای. استوکس، 1928)، 204-5; ریچارد مونتاگ، اقیانوس ها، لهستانی ها و هوانوردان: اولین پروازها بر فراز آب های وسیع و یخ متروک (نیویورک: رندوم هاوس، 1971)، 12-13. در واقع، ممکن است سرعت پرواز غیر واقعی نبوده باشد. در تلگرافی از ویلیام برد، خبرنگار نیویورک تایمز به نیویورک تایمز گزارش شد که هواپیمای برد ” در جهت  قطب” بود و “انتظار می‌رفت تا شانزده تا بیست و چهار ساعت دیگر برگردد.”

به تلگرام ویلیام برد به نیویورک تایمز، 9 مه 1926، پوشه BP 2536 مراجعه کنید. زمان واقعی پرواز توسط خلبان مایکل جی. برنان تأیید شد. در اینجا زمان حرکت و ورود هواپیما در فهرست چانتیر 15 ساعت و 57 دقیقه ثبت شده است.  برخاستن در ساعت 0037 به وقت محلی گرینویچ بود. فرود در ساعت 16 و 34 دقیقه بود. رجوع کنید به مایکل جی. برنان به فرمانده برد، 10 ژوئن 1926، BP. پوشه 4319. به عبارت دیگر، مدت زمان پرواز تنها سه دقیقه کمتر از حداقل زمان پیش بینی شده در هنگام برخاستن بود.که این یک تفاوت ناچیز است.

[11] ( ای . پی . داتون .1358) . ( گوستا: نیویرک ) برنت بالچن. با من به قطب شمال بیا. لیلجستیک.”آیا جوزفین فورد به قطب شمال رسید؟”اینترویا 5( 1960) : 589-91. ریچارد مونتاگ، اقیانوس ها، لهستانی ها و هوانوردان، 34-35، 47-48; فین رون. قطب جنوب، سرنوشت من (نیویورک: هاستینگ هاوس، 1979). با وجود خاطرات رون، بر اساس نامه های آنها در مقالات برد نشان می دهد که بومن و برد رابطه بسیار صمیمانه ای داشتند. هیچ مدرک یا اشاره ای به اعتراف ادعایی برد به بومن وجود ندارد. یکی دیگر از منتقدان برجسته پرواز برد، دنیس رالینز، پیری در قطب شمال: واقعیت یا تخیل؟ (واشنگتن، دی سی: رابرت بی لوس، 1973).  علاوه بر مسائل مربوط به سرعت و عدم وجود مشاهدات سکتانت در سفر برگشت، رالینز همچنین این سوال را مطرح کرد که چرا برد قطب شمال را با پرچم های ایالات متحده که در هواپیما حمل می کرد مزین نکرد (263-64). فقط می توان در مورد این موضوع حدس زد. خود برد به طورکامل پاسخ نداد و فقط گفت که پیری قبلا این کار را انجام داده است. چندین توضیح محتمل نیز وجود دارند. یکی این که برد پرچم ها را نگه داشته تا به عنوان هدیه به حامیان برجسته خود اهدا کند.

[12] accomplishment

[13] mysterious

[14] و برای جمع آوری پول پس از پرواز، کاری که او در واقع انجام داده بود. دیگر این که پرچم‌هایی که گفته می‌شد تعدادشان بیش از صد عدد است، ممکن است برای سبک کردن بار رها شده باشند، چیزی که برد وقتی پرچم‌ها را به خیرین ارائه می‌کرد نمی‌خواست فاش کند. در نهایت، تردیدهایی که باعث نگرانی وی شده بود ، این بود که موقعیت پرچم ها احتمالا ادعای او را مبنی بر به اهتزاز درآوردن آنها بر فراز تیرک زیر سوال ببرد . نکته دیگر اینکه  بادها ، رانش قطب شمال و تأخیر در برخاستن نورج  می‌توانست تا زمانی که آموندسن به آنجا برسد، پرچم‌ها را از قطب دور کند.

رمز فایل، در صورت وجود :

درباره بهرام

بهرام
زمان خود را به بهتر کردن خود با مطالعه نوشته های دیگران اختصاص دهید. بنابراین شما به سادگی آنچه را بدست می آورید که دیگران سخت برای آن زحمت کشیده اند.

همچنین بررسی کنید:

هوش مصنوعی یا اجنه شیطانی ؟

هوش مصنوعی یا اجنه شیطانی ؟

چت و گفتگو با هوش مصنوعی یا چت و گفتگو با اجنه شیطانی؟ همانطور که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − 5 =

Translate »