آخرین مطالب

جورج ساگناک و اثر ساگناک

جورج ساگناک (14 اکتبر 1869 – 26 فوریه 1928) فیزیکدان فرانسوی بود که نام خود را به اثر ساگناک(Sagnac)، پدیده‌ای که اساس تداخل‌سنج‌ها و ژیروسکوپ‌های لیزری حلقه‌ای است که از دهه 1970 توسعه یافتند، گذاشت.

ساگناک استاد فیزیک نظری در دانشگاه پاریس بود. از جمله فعالیت های قبلی او، کمک به پیر کوری در تعیین خواص رادیوم، و همچنین کشف اشعه های ثانویه و اثرات مختلف دیگر نوری بود. نتایج تداخل سنجی او چندین بار تکرار شده است و این بسیار عجیب است که چرا علم مدرن درحال نادیده گرفتن نتایج آزمایش ساگناک و تبلیغ نظرات انیشتین است. این بسیار جالب است که ساگناک همان اصل مایکلسون مورلی را به کار گرفت. همانطور که ساگناک خودش این را توصیف میکند، این روش متداول تداخل سنجی است

ساگناک زمانی که دستیار آزمایشگاه در دانشگاه سوربن بود، یکی از اولین کسانی بود که در فرانسه به دنبال ویلهلم کنراد رونتگن به مطالعه اشعه ایکس پرداخت. او به گروهی از دوستان و دانشمندان تعلق داشت که به طور مشخص شامل پیر و ماری کوری، پل لانژوین، ژان پرین و ریاضیدان امیل بورل بودند. ماری کوری می‌گوید که او و همسرش در زمان کشف رادیواکتیویته با ساگناک تبادل نظر کرده بودند.

اثر ساگناک در سال 1913، ژرژ (جورج) ساگناک نشان داد که اگر یک پرتو نور شکافته شود و در دو جهت مخالف در اطراف یک مسیر بسته بر روی یک سکوی گردان با آینه هایی در محیط آن فرستاده شود و سپس پرتوها دوباره ترکیب شوند، اثرات تداخلی از خود نشان خواهند داد. از این نتیجه ساگناک به این نتیجه رسید که نور با سرعتی مستقل از سرعت منبع منتشر می شود. حرکت زمین در فضا هیچ تأثیر آشکاری بر سرعت پرتو نور نداشت، صرف نظر از اینکه سکو چگونه می چرخید. این اثر قبلاً مشاهده شده بود (توسط هارس در سال 1911)، اما Sagnac اولین کسی بود که به درستی علت را شناسایی کرد. این اثر ساگناک (در خلاء) به طور نظری توسط ماکس فون لائو در سال 1911 پیش‌بینی شده بود. او نشان داد که چنین تأثیری با نظریه‌های اتر ساکن (مانند تئوری اتر لورنتز) و همچنین با نظریه نسبیت اینشتین سازگار است. معمولاً با کشش کامل اتر ناسازگار است. و همچنین با تئوری های نشر نور که بر اساس آن سرعت نور به سرعت منبع بستگی دارد ناسازگار است.


”من چرخش یکنواخت را اعمال کردم، در یک یا دو چرخش در هر ثانیه اطراف یک محور عمودی، یک سطح افقی ( ۵۰ سانتیمتر قطر) بطور کامل، قطعه های مختلف یک تداخل سنج شبیه به آنچه که در تحقیقات قبلی من استفاده شد و در سال ۱۹۱۰ شرح داده شد را حمل میکند. دو پرتو تداخل که توسط چها ر آینه در لبه این صفحه چرخان منعکس شده اند، در جهت مخالف بر روی یک مدار افقی که شامل یک منطقه مشخص S است، هستند. این مجموعه متحرک شامل منبع نور (یک المپ الکتریکی کوچک)، گیرنده – یک صفحه فوتوگرافیک کوچک، که حاشیه تداخل را که در مرکز تلسکوپ قرار دارد ثبت می کند. عکس های تعیین شده cw در یک چرخش ساعت گرد صفحه به دست می آید و همچنین عکس های تعیین شده ccw در یک چرخش پاد ساعت گرد به دست می آید. در این دو نوع عکس، مرکز حاشیه مرکزی دو موقعیت مختلف را ارائه می دهد . من این جابجایی مرکز تداخل را اندازه گیری می کنم“

تداخل سنج دوار ساگناک در سرعت فوتون ها تفاوت ایجاد میکند

تفاوت بین آزمایش مایکلسون-مورلی و آزمایش ساگناک این است که اولی پرتو نور را در امتداد قطر یک میز (صفحه) چرخشی به جلو و عقب هدایت می کند. در حالی که دومی پرتو نور را در یک دایره بسته بر روی یک میز دوار هدایت می کند. به این ترتیب، آزمایش مایکلسون- مورلی به دنبال یافتن حرکت زمین است، در حالی که آزمایش ساگناک به دنبال کشف چرخش زمین است. (یا، در شرایط ژئوسنتریک، چرخش عالم به دور زمین)

ساگناک توضیح می دهد که چه چیزی را مشاهده خواهد کرد:

”بطور روشن، این باید به عنوان ظاهرسازی اتر شناخته شود. در یک سیستم، حرکت به عنوان یک کل با توجه به اتر، زمان سپری شده انتشار بین دو نقطه سیستم، باید تغییر کند همانطور که اگر سیستم بی حرکت و تحت تاثیر باد اتری باشد، همانطور که باد امواج صوت را تحت تاثیر قرار میدهد، امواج نور نیز باید تحت تاثیر باد اتری قرار بگیرند و پس زده شوند. مشاهده اثر نوری مانند باد نسبی اتر شواهدی برای اتر فراهم میکند درست مانند تاثیر باد جو بر صوت که شواهدی از وجود اتمسفر در اطراف آن را به ما نشان میدهد“

سپس او نتایج خود را توضیح میدهد:

”برای من بسیار ساده است که ابتدا شواهدی از اتر را با ایجاد یک مدار نوری کوچک برای چرخش پیدا کنم. فرکانس 2 N سرعت در ثانیه (به صورت متوالی در هر جهت) من را به یک درجه از چرخش نسبی اتر ۴ πNیا ۲۵ رادیان در ثانیه رسانده است(مجهز کرده است). یک چرخش یک نواخت و ساعت گرد اینترفروگراف، یک باد اتری پاد ساعت گرد ایجاد میکند…فاصله بین حاشیه ها از ۵.۰ تا ۱ میلیمتر است. اثر تداخل مشاهده شده به وضوح اثر حرکت نوری به دلیل حرکت سیستم در ارتباط با اتر و به طور مستقیم وجود اتر را نشان می دهد که المپ های نوری فرنل و هویگنس را پشتیبانی می کند“

چیزی که احتماال به همان اندازه مهم است،توضیحات ساگناک از چیزی است که ظاهرا ”نتیجه پوچ“ در آزمایشش به نظر میرسد و به عالوه، نتایج ناخوشایند و به ظاهر پوچ از آزمایش های مشابه دیگر، مانند آزمایش مایکلسون- مورلی

آزمایش مایکلسون – مورلی

”مجموع جابجایی تداخل z یک قطعه ثابت از فاصله بین حاشیه برای همان فرکانس N چرخش است. جابجایی در عکس هایی که حاشیه ها نسبتا باریک تنظیم شده اند غیر قابل مشاهده میشود. چنین نتیجه غیر موثری نشان میدهد که جابه جایی ای که بطور معمول مشاهده شده،به وضوح به علت تفاوت فاز مربوط به حرکت چرخشی سیستم است“

بطور خالصه و مختصر، آنچه که آزمایش ساگناک نشان داد این بود که یکی از پرتوهای نور، زمان طوالنی تری را برای رسیدن به آینه ای که درحال دور شدن از آن بود نسبت به پرتو نور دیگر که آینه به سمت آن حرکت میکرد،سپری کرد. بنابراین ادعای نسبیت خاص (که در نظر دارد سرعت نور باید برای همه ناظران یکسان باشد) نقض شد. واضح است که دو سرعت متفاوت برای پرتوهای نور که فاصله یکسانی را میپیمایند وجود دارد. خب پس چه چیز باعث میشود یکی از پرتو های نور کندتر حرکت کند؟ ساگناک گفت که این امر به این دلیل است اتر مانع سرعت آن شده است-یک مقاومت که به راحتی توسط چرخاندن میز تولید می شود. بنابراین نتایج قابل پیش بینی و دقیق این است که ”اثر ساگناک“، همانطور که به همان نام شناخته میشود، به طور معمول در تکنولوژی امروز به منظور سنجش چرخش و همچنین در ژیروسکوپ مکانیکی استفاده می شود. همانطور که در باال ذکر شد، در سال ۱۹۰۴ ، آلبرت مایکلسون قبال پیش بینی کرده بود که ناظران روی زمین،اگر درحال حرکت و چرخش با منبع نور و صفحه باشند یک الگوی تداخل را مشاهده خواهند کرد که وابسته به چرخش مطلق سیستم است. این دقیقا همان چیزی است که ساگناک نشان داد، اما با استفاده از یک میز آزمایشگاهی با دو گیرنده مکانیکی به جای دو ناظر انسانی. تداخل سنج ساگناک به عنوان ناظر در نظر گرفته شد و منبع نور و آینه های آن، همگی درحال حرکت و چرخش در یک سیستم ثابت و یکسان بودند. تنها چیزی که ساگناک در خارج از سیستم اضافه کرده بود میز متحرک بود. ساگناک تجهیزات را در حال چرخش می دید، اما تداخل سنج یک ناظر دقیق و واقعی بود و در آن مشاهدات، تغییرات حاشیه ای را ثبت کرد و نشان داد که سرعت نور ثابت نیست. نسبیت گرایان (باورمندان به خورشید مرکزی) امروز این شواهد را رد می کنند و ادعا می کنند که نسبیت خاص برای سیستم های چرخشی کار نمی کند؛ یا حتی بر این موضوع اصرار دارند که این در سیستم های چرخشی کار می کند اما در صورتی که به عناصر خارجی متعلق به نسبیت عام، تانسور متریک و چیز هایی مثل آن را اضافه کنیم.

ما اینجا به نتیجه بسیار مهم آزمایش ساگناک اشاره میکنیم. با توجه به نمایش واضح آزمایش از حرکت مطلق، فیزیکدانان کوپرنیکی کالسیک(که به نسبیت معتقد نیستند) معموال نتایج ساگناک را به عنوان شواهدی برای چرخش مطلق زمین تفسیر می کنند. از دیدگاه کیهانشناختی آنان، این نتیجه مطمئنا قابل درک است. به همین ترتیب، اگر شواهد دیگر نشان دهند که زمین حرکت نمیکند (که دقیقا توسط آزمایشات ایری، آراگو و دیگران نشان داده شده)، پس نتایج ساگناک اثباتی برای چرخش مطلق جهان به دور زمین، و همچنین برای وجود اتر است. نتایج ساگناک (که علم را به ماکسول / فرنل / آراگو/ ایری و… .میرساند)، بسیار محکم و غیرقابل انکارتر از آن چیزی هستند که فیزیک کنونی خود را در جایگاهی قرار دهد که از آن ها به نفع نسبیت استفاده کند. برای مثال، سیستم موقعیت یابی جهانی (GPS) نمی تواند بدون تنظیمات بر اساس نتایج تجربی ساگناک به درستی کار کند. اثر ساگناک یک اصل جهانی برای تمام پرتوهای الکترومغناطیسی و همچنین پرتوهای نوترونی، موجهای Broglie de و حتی امواج صوتی است. (درواقع هر چیزی که در مسیر و جهات مخالف حرکت کند)

تمام پرتوها و امواج مختلف برای ماده و نور، تفاوت زمان مشابهی را مستقل از ماهیت فیزیکی تداخل نشان می دهند. این تست عناصر مختلف نشان می دهد که اثر ساگناک به طبیعت نور وابسته نیست، بلکه تنها بر اساس اصل حرکت مطلق است. آزمایش حلقه لیزر اثر ساگناک را تایید میکند. یک تأیید واقعا قابل توجه!

با این حال نسبیت گرایان برای فرار از حقیقت ادعا کردند که با دلایلی میتوانند نتایج ساگناک را توضیح دهند. یک نظریه توسط فیزیکدان فرانسوی پل النگوین در سال ۱۹۲۱ ارائه شد. او اظهار کرد به علت اصل کوواریانس نسبیت، جهان را می توان درحال چرخش به دور صفحه ثابت ساگناک تصور کرد و در نتیجه ”انرژی تابشی“ جهان نور را در تداخل سنج در هر سو با آن کشانده است. این حرکت دایره ای از جهان، شتاب صفری را به سمت مرکز چرخش ایجاد می کند. اما بعدا تصدیق شد که این راه حل شامل تغییر سرعت نور از یک مقدار ثابت است نه پذیرفتن زمین در مرکز یک جهان دوار.

ساگناک

النگوین در سال ۱۹۳۷ راه دیگری را پیشنهاد داد. این بار او ایده ”زمان محلی غیر یکنواخت“ را معرفی کرد، بنابراین این برای یک مقدار ثابت برای سرعت نور قابل پذیرش است. در سال ۱۹۳۸ ،هربرت ایوس نشان داد که پیشنهاد النگوین در سال ۱۹۳۷ در نهایت باعث می شود که دو ساعت که در ”زمان محلی غیر یکنواخت“ عمل می کنند زمان های مختلف را در یک مکان یکسان نشان دهند. همانطور که ایوس می گوید: ”سازنده آزمایش باید از تنها یکبار به دو ساعت نگاه کردن اجتناب کند. “ ایوس همچنین نشان داد که راه حل النگوین در ۱۹۲۱ بی ثبات و غیر قابل اعتماد است، زیرا آزمایش ساگناک شامل در نظر گرفتن هیچ گونه چرخشی نمیشود.

به عبارت دیگر، ایوس مفهوم مشترک را بی اعتبار کرد. حتی امروزه این توسط مهندسان ماهواره موقعیت یابی جهانی (GPS) مورد باور واقع شده که اثر ساگناک  بوسیله چرخش ایجاد می شود. همانطور که وانگ از تست تجربی گسترده خود یاد می کند:

”یک چارچوب مرجع چرخشی معموال در توضیحات استفاده می شود اما تفاوت زمان سفر از دو پرتو نور متقابل در فیبر درحال حرکت با طول کل و سرعت فیبر،صرف نظر از اینکه آیا حرکت دایره ای است یا یکنواخت متناسب است“.

متاسفانه توضیحات ایوس بطور کلی در فیزیک نادیده گرفته شد. این عجیب نیست که النگوین تالش کرد تا نسبیت با نتایج ساگناک کنار بیایید و نجات پیدا کند. النگوین همچنین سعی کرد استدالل کند که گرچه نسبیت خاص نمی تواند به اثر گریز از مرکز پاسخ دهد، نسبیت عام می تواند پاسخ دهد. پاسخ این است که اگر تمام نیروهای گرانشی دیگر از جهان حذف شوند نیروی گریز از مرکز وجود نخواهد داشت. اما این پیشنهاد منطقی و علمی نیست زیرا چنین چیزی غیر ممکن است! بنابراین این پیشنهاد باعث نقض خودش شد. در اینجا چیز هایی فراتر از آن وجود دارد که بتوان با چشم مشاهده کرد. در اولین مورد، اگر چه النگوین پیشنهاد داد که چرخش جهان سبب ایجاد اثر ساگناک میشود، تالشی مناسب برای حل مسئله بود، در واقع، این کمک می کند که بطور دقیق استدالل زمین مرکزی گرایان را درباره سکون زمین نشان دهیم که به این معناست که اگر نسبیت گرایان به منظور توضیح آزمایش ساگناک به یک جهان در حال چرخش در برابر یک زمین ثابت اصرار داشته باشند، پس هیچ جهش بزرگی در پیشنهاد اینکه این دقیقا همان چیزی است که در واقع رخ می دهد وجود ندارد و در برابر آن، نسبیت گرایان نمیتوانند اعتراضهای رضایتبخش را مطرح کنند، از آنجایی که اصل همگرایی بیانگر آن است که تفاوتی بین چرخش جهان به دور یک زمین ثابت یا زمین در یک جهان ثابت وجود ندارد. درواقع، تنها چیزی که اصل همبستگی نسبی کامل میکند،بازگشایی اختالف بین گالیله و کلیسای کاتولیک است.

انیشتین میگوید: ”از این رو نتیجه می گیریم که اندیشه های ما از واقعیت های فیزیکی هرگز نمی تواند نهایی باشد. ما همیشه باید برای تغییر این مفاهیم آماده باشیم.“ یا همانطور که مارتین گاردنر آن را برای عالقمندان به نسبیت بیان کرد:

”در واقع از نظر نسبیت، انتخاب چارچوب مرجع دلخواه است. به طور طبیعی و ساده تر فرض می شود که جهان ثابت و زمین در حال حرکت است، اما دو راه برای صحبت در مورد حرکت نسبی زمین درواقع دو راه برای گفتن همان چیز است“

همچنین وابستگی النگوین بر روی ”انرژی تابشی“ جهان به عنوان محیطی که در برابر دستگاه ثابت ساگناک حرکت می کند یکبار دیگر این را نشان می دهد که گرچه نسبیت گرایان اصرار دارند که هیچ محیط اتری بین زمین و ستارگان وجود ندارد،با این وجود، آنها مجبور می شوند برای توضیح اثرات آزمایشات به آن متوسل شوند. به گفته شکسپیر: ”یک گل رز با هر نام دیگری هنوز گل رز است و ”انرژی تابشی“ توسط هر نام دیگری هنوز نوعی از محیط اتر است.

”هیچ آزمایشی نمیتواند حرکت زمین را به اثبات برساند“ -آلبرت انیشتین –

Physics today,vol 35,NO.8,P.45-47

  • تشکر از کاربر Siavash در گروه تلگرامی زمین تخت پارسی


آزمایش آراگو،فرنل،فیزو،بیدل ایری، مایکلسون مورلی، مایکلسون گیل،هوک و…. درواقع تمامی تلاش های دانشمندان در طول تاریخ که به دنبال اثبات و نشان دادن حرکت زمین به دور خود و خورشید بودند با شکست مواجه شد. کیهان شناسی مدرن بر پایه یک سیستم آتئیستی بنا شده به همین خاطر جوامع علمی (مافیای علم) هرگز شکست را نپذیرفت و به دنبال بهانه بوده و هست.

آن ها نتایج این آزمایشات را نادیده گرفتند و آن را کوچک شمردند تا جایی که در هیچ کدام از کتب فیزیک سخنی از نتایج واقعی این آزمایشات به میان نیامده در عوض پر از توجیهات بی پایه و اساس نسبیت گرایان (کوپرنیک گرایان مدرن یا طرفداران خورشید مرکزی) است. آن ها همچنین برای اثبات ادعای پوچ خود دست به اختراع یک ماده مبهم و غیر واقعی به نام ماده تاریک زدند تا باز هم بتوانند از نتایج آزمایشاتی که ادعای آنان را زیر سوال میبرد فرار کنند.

تداخل سنج دوار سایناک در سرعت فوتون ها تفاوت ایجاد میکند

تفاوت بین آزمایش مایکلسون-مورلی و آزمایش سایناک این است که اولی پرتو نور را در امتداد قطر یک میز (صفحه) چرخشی به جلو و عقب هدایت می کند. در حالی که دومی پرتو نور را در یک دایره بسته بر روی یک میز دوار هدایت می کند. به این ترتیب، آزمایش مایکلسون-مورلی به دنبال یافتن حرکت زمین است، در حالی که آزمایش سایناک به دنبال کشف چرخش زمین است. (یا، در شرایط ژئوسنتریک، چرخش عالم به دور زمین).

سایناک توضیح می دهد که چه چیزی را مشاهده خواهد کرد:

“بطور روشن، این باید به عنوان ظاهرسازی اتر شناخته شود. در یک سیستم، حرکت به عنوان یک کل با توجه به اتر، زمان سپری شده انتشار بین دو نقطه سیستم، باید تغییر کند همانطور که اگر سیستم بی حرکت و تحت تاثیر باد اتری باشد، همانطور که باد امواج صوت را تحت تاثیر قرار میدهد، امواج نور نیز باید تحت تاثیر باد اتری قرار بگیرند و پس زده شوند. مشاهده اثر نوري مانند باد نسبی اتر شواهدی برای اتر فراهم میکند درست مانند تاثیر باد جو بر صوت که شواهدی از وجود اتمسفر در اطراف آن را به ما نشان میدهد.”

سپس او نتایج خود را توضیح میدهد:

“برای من بسیار ساده است که ابتدا شواهدی از اتر را با ایجاد یک مدار نوری کوچک برای چرخش پیدا کنم. فرکانس N 2 سرعت در ثانیه (به صورت متوالی در هر جهت) من را به یک درجه از چرخش نسبی اتر ۴πN یا ۲۵ رادیان در ثانیه رسانده است(مجهز کرده است). یک چرخش یک نواخت و ساعت گرد اینترفروگراف، یک باد اتری پاد ساعت گرد ایجاد میکند…فاصله بین حاشیه ها از ۰.۵ تا ۱ میلیمتر است. اثر تداخل مشاهده شده به وضوح اثر حرکت نوری به دلیل حرکت سیستم در ارتباط با اتر و به طور مستقیم وجود اتر را نشان می دهد که لامپ های نوری فرنل و هویگنس را پشتیبانی می کند.”

چیزی که احتمالا به همان اندازه مهم است،توضیحات سایناک از چیزی است که ظاهرا “نتیجه پوچ” در آزمایشش به نظر میرسد و به علاوه، نتایج ناخوشایند و به ظاهر پوچ از آزمایش های مشابه دیگر، مانند آزمایش مایکلسون-مورلی.

“مجموع جابجایی تداخل z یک قطعه ثابت از فاصله بین حاشیه برای همان فرکانس N چرخش است. جابجایی در عکس هایی که حاشیه ها نسبتا باریک تنظیم شده اند غیر قابل مشاهده میشود. چنین نتیجه غیر موثری نشان میدهد که جابه جایی ای که بطور معمول مشاهده شده،به وضوح به علت تفاوت فاز مربوط به حرکت چرخشی سیستم است.”

بطور خلاصه و مختصر، آنچه که آزمایش سایناک نشان داد این بود که یکی از پرتوهای نور، زمان طولانی تری را برای رسیدن به آینه ای که درحال دور شدن از آن بود نسبت به پرتو نور دیگر که آینه به سمت آن حرکت میکرد،سپری کرد. بنابراین ادعای نسبیت خاص (که در نظر دارد سرعت نور باید برای همه ناظران یکسان باشد) نقض شد. واضح است که دو سرعت متفاوت برای پرتوهای نور که فاصله یکسانی را میپیمایند وجود دارد. خب پس چه چیز باعث میشود یکی از پرتو های نور کندتر حرکت کند؟ سایناک گفت که این امر به این دلیل است اتر مانع سرعت آن شده است-یک مقاومت که به راحتی توسط چرخاندن میز تولید می شود. بنابراین نتایج قابل پیش بینی و دقیق این است که “اثر سایناک”، همانطور که به همان نام شناخته میشود، به طور معمول در تکنولوژی امروز به منظور سنجش چرخش و همچنین در ژیروسکوپ مکانیکی استفاده می شود. همانطور که در بالا ذکر شد، در سال ۱۹۰۴، آلبرت مایکلسون قبلا پیش بینی کرده بود که ناظران روی زمین،اگر درحال حرکت و چرخش با منبع نور و صفحه باشند یک الگوی تداخل را مشاهده خواهند کرد که وابسته به چرخش مطلق سیستم است. این دقیقا همان چیزی است که سایناک نشان داد، اما با استفاده از یک میز آزمایشگاهی با دو گیرنده مکانیکی به جای دو ناظر انسانی. تداخل سنج سایناک به عنوان ناظر در نظر گرفته شد و منبع نور و آینه های آن، همگی درحال حرکت و چرخش در یک سیستم ثابت و یکسان بودند. تنها چیزی که سایناک در خارج از سیستم اضافه کرده بود میز متحرک بود. سایناک تجهیزات را در حال چرخش می دید، اما تداخل سنج یک ناظر دقیق و واقعی بود و در آن مشاهدات، تغییرات حاشیه ای را ثبت کرد و نشان داد که سرعت نور ثابت نیست. نسبیت گرایان(باورمندان به خورشید مرکزی) امروز این شواهد را رد می کنند و ادعا می کنند که نسبیت خاص برای سیستم های چرخشی کار نمی کند؛ یا حتی بر این موضوع اصرار دارند که این در سیستم های چرخشی کار می کند اما در صورتی که به عناصر خارجی متعلق به نسبیت عام، تانسور متریک و چیز هایی مثل آن را اضافه کنیم.

ما اینجا به نتیجه بسیار مهم آزمایش سایناک اشاره میکنیم. با توجه به نمایش واضح آزمایش از حرکت مطلق، فیزیکدانان کوپرنیکی کلاسیک(که به نسبیت معتقد نیستند) معمولا نتایج سایناک را به عنوان شواهدی برای چرخش مطلق زمین تفسیر می کنند. از دیدگاه کیهانشناختی آنان، این نتیجه مطمئنا قابل درک است. به همین ترتیب، اگر شواهد دیگر نشان دهند که زمین حرکت نمیکند (که دقیقا توسط آزمایشات ایری، آراگو و دیگران نشان داده شده)، پس نتایج سایناک اثباتی برای چرخش مطلق جهان به دور زمین، و همچنین برای وجود اتر است. نتایج سایناک (که علم را به ماکسول / فرنل / آراگو/ ایری و….میرساند)، بسیار محکم و غیرقابل انکارتر از آن چیزی هستند که فیزیک کنونی خود را در جایگاهی قرار دهد که از آن ها به نفع نسبیت استفاده کند. برای مثال، سیستم موقعیت یابی جهانی (GPS) نمی تواند بدون تنظیمات بر اساس نتایج تجربی سایناک به درستی کار کند. اثر سایناک یک اصل جهانی برای تمام پرتوهای الکترومغناطیسی و همچنین پرتوهای نوترونی، موجهای de Broglie و حتی امواج صوتی است.(درواقع هر چیزی که در مسیر و جهات مخالف حرکت کند)

تمام پرتوها و امواج مختلف برای ماده و نور، تفاوت زمان مشابهی را مستقل از ماهیت فیزیکی تداخل نشان می دهند. این تست عناصر مختلف نشان می دهد که اثر سایناک به طبیعت نور وابسته نیست، بلکه تنها بر اساس اصل حرکت مطلق است. آزمایش حلقه لیزر اثر سایناک را تایید میکند. یک تأیید واقعا قابل توجه!

لانگوین در سال ۱۹۳۷ راه دیگری را پیشنهاد داد. این بار او ایده “زمان محلی غیر یکنواخت” را معرفی کرد، بنابراین این برای یک مقدار ثابت برای سرعت نور قابل پذیرش است. در سال ۱۹۳۸، هربرت ایوس نشان داد که پیشنهاد لانگوین در سال ۱۹۳۷ در نهایت باعث می شود که دو ساعت که در “زمان محلی غیر یکنواخت” عمل می کنند زمان های مختلف را در یک مکان یکسان نشان دهند. همانطور که ایوس می گوید: “سازنده آزمایش باید از تنها یکبار به دو ساعت نگاه کردن اجتناب کند.” ایوس همچنین نشان داد که راه حل لانگوین در ۱۹۲۱ بی ثبات و غیر قابل اعتماد است، زیرا آزمایش سایناک شامل در نظر گرفتن هیچ گونه چرخشی نمیشود.

به عبارت دیگر، ایوس مفهوم مشترک را بی اعتبار کرد. حتی امروزه این توسط مهندسان ماهواره موقعیت یابی جهانی(GPS) مورد باور واقع شده که اثر سایناک بوسیله چرخش ایجاد می شود. همانطور که وانگ از تست تجربی گسترده خود یاد می کند:

“یک چارچوب مرجع چرخشی معمولا در توضیحات استفاده می شود اما تفاوت زمان سفر از دو پرتو نور متقابل در فیبر درحال حرکت با طول کل و سرعت فیبر،صرف نظر از اینکه آیا حرکت دایره ای است یا یکنواخت متناسب است.”

متاسفانه توضیحات ایوس بطور کلی در فیزیک نادیده گرفته شد. این عجیب نیست که لانگوین تلاش کرد تا نسبیت با نتایج سایناک کنار بیایید و نجات پیدا کند. لانگوین همچنین سعی کرد استدلال کند که گرچه نسبیت خاص نمی تواند به اثر گریز از مرکز پاسخ دهد، نسبیت عام می تواند پاسخ دهد. پاسخ این است که اگر تمام نیروهای گرانشی دیگر از جهان حذف شوند نیروی گریز از مرکز وجود نخواهد داشت. اما این پیشنهاد منطقی و علمی نیست زیرا چنین چیزی غیر ممکن است! بنابراین این پیشنهاد باعث نقض خودش شد. در اینجا چیز هایی فراتر از آن وجود دارد که بتوان با چشم مشاهده کرد. در اولین مورد، اگر چه لانگوین پیشنهاد داد که چرخش جهان سبب ایجاد اثر سایناک میشود، تلاشی مناسب برای حل مسئله بود، در واقع، این کمک می کند که بطور دقیق استدلال زمین مرکزی گرایان را درباره سکون زمین نشان دهیم که به این معناست که اگر نسبیت گرایان به منظور توضیح آزمایش سایناک به یک جهان در حال چرخش در برابر یک زمین ثابت اصرار داشته باشند، پس هیچ جهش بزرگی در پیشنهاد اینکه این دقیقا همان چیزی است که در واقع رخ می دهد وجود ندارد و در برابر آن، نسبیت گرایان نمیتوانند اعتراضهای رضایتبخش را مطرح کنند، از آنجایی که اصل همگرایی بیانگر آن است که تفاوتی بین چرخش جهان به دور یک زمین ثابت یا زمین در یک جهان ثابت وجود ندارد. درواقع، تنها چیزی که اصل همبستگی نسبی کامل میکند،بازگشایی اختلاف بین گالیله و کلیسای کاتولیک است.

انیشتین میگوید: “از این رو نتیجه می گیریم که اندیشه های ما از واقعیت های فیزیکی هرگز نمی تواند نهایی باشد. ما همیشه باید برای تغییر این مفاهیم آماده باشیم.” یا همانطور که مارتین گاردنر آن را برای علاقمندان به نسبیت بیان کرد:

“در واقع از نظر نسبیت، انتخاب چارچوب مرجع دلخواه است. به طور طبیعی و ساده تر فرض می شود که جهان ثابت و زمین در حال حرکت است، اما دو راه برای صحبت در مورد حرکت نسبی زمین درواقع دو راه برای گفتن همان چیز است.”

همچنین وابستگی لانگوین بر روی “انرژی تابشی” جهان به عنوان محیطی که در برابر دستگاه ثابت سایناک حرکت می کند یکبار دیگر این را نشان می دهد که گرچه نسبیت گرایان اصرار دارند که هیچ محیط اتری بین زمین و ستارگان وجود ندارد،با این وجود، آنها مجبور می شوند برای توضیح اثرات آزمایشات به آن متوسل شوند. به گفته شکسپیر: “یک گل رز با هر نام دیگری هنوز گل رز است و “انرژی تابشی” توسط هر نام دیگری هنوز نوعی از محیط اتر است.

این مقاله نیز به پایان رسید و بار دیگر شاهد فروپاشی اعتقادات نسبیت گرایان بودیم. من از همینجا مطمئن خواهم بود که سیل مخالفت ها به سوی این پست جاری میشود و نسبیت گرایان باز هم با ادعا های عجیب و غریب و غیر علمی خود پیدا میشوند اما چیزی که مشخص است این است که نسبیت یک نظریه علمی نیست بلکه جزوی از فرضیات غیر قابل اثبات است. تمامی آزمایشات و پدیده هایی که ادعا شده نسبیت را به اثبات می رسانند توسط موارد دیگری نیز توضیح داده میشوند و در عوض موارد بسیاری هستند که نسبیت را نقض میکنند و نسبیت گرایان یا معتقدین به خورشید مرکزی مدرن برای نادیده گرفتن و کوچک شمردن آن به شبه علم روی می آورند و بیشتر در مرداب شبه علم غرق میشوند.

ثابت بودن زمین موضوعی است که باعث میشود تخت بودن آن نیز اهمیت ویژه ای پیدا کند چرا که یک زمین ثابت نمیتواند کروی باشد. در مقالات آینده به موارد بیشتری که بی حرکت بودن زمین را اثبات میکنند اشاره میکنیم.

منابع:

Notable exceptions are E. J. Post in Reviews of Modern Physics 39, 1967, pp.
۴۷۵-۴۹۳;

Herbert Goldstein, Classical Mechanics, 1980; and Stefan Marinov in
Foundations of Physics 8, 1978, pp. 137-156.

Comptes Rendus de l’ Académie des Sciences (Paris) 157, 1913, pp. 708-710,
۱۴۱۰-۱۴۱۳, as cited in The Einstein Myth and the Ives Papers, pp. 247-248

Comptes Rendus, ibid

Comptes Rendus, ibid. In a more detailed explanation in the Comptes Rendus
of December 22, 1913, pp. 1410-1413

Comptes Rendus, ibid. Interestingly enough, Sagnac’s 1913 discovery of the
ether was predicted by none other than Albert Michelson, as noted in
Philosophical Magazine, London, sixth series, 8, 1904, pp. 716-719

Laser Applications, ed. Monte Ross, written by F. Aronowitz, New York,
Academic Press, 1971, vol. 1, pp. 133-200; E. J. Post, Review of Modern Physics,
۳۹, ۲, ۴۷۵, ۱۹۶۷; W. W. Chow et al., Review of Modern Physics, 57, 61, 1985; V.
Vali and R. W. Shorthill, Applied Optics, 15, 1099, 1976; G. E. Stedman, Rep.
Prog. Phys. 60, 615, 1997

Cf., Anderson et al., American Journal of Physics, 62, 11:975, 1994 and Post,
“Sagnac Effect,” Review of Modern Physics 39, 2:475, 1967

Comptes Rendus 173, 831-834, 1921

“Light Signals Sent Around a Closed Path” in the Journal of the Optical
Society of America, April 16, 1938, Vol. 28

“Modified Sagnac experiment for measuring travel-time difference between
counter-propagating light beams in a uniformly moving fiber,” Ruyong Wang, et
al., Physics Letters A 312 (2003), pp. 1, 4

Albert Einstein, Ideas and Opinions, 1984, p. 266

Martin Gardner, The Relativity Explosion, 1976, p. 185

Einstein: The Life and Times, p. 266

درباره بهرام

بهرام
نمی شه آشتی داد سنگو با شیشه/از هر کی بپرسی اسمم تو لیسته ----- ببین بازی رو بردم بدون بودجه/تکتون ریزه و جفتتون پوچه

همچنین بررسی کنید:

تمدن تارتاریا از آغاز تا پایان

تمدن تارتاریا از آغاز تا پایان

منابعی وجود دارد که می گویند تارتاریا به عنوان یک منطقه جغرافیایی از ابتدای قرن …

4 دیدگاه

  1. Avatar
    راضیه بابایی

    باور کنید خیلی هم نیازی به این آزمایشات نیست فقط کافیه ما دست از تعصباتمون برداریم و فقط بخواهیم کمی متفاوت به اطرافمون نگاه کنیم اون موقع میفهمیم که چه دروغ های بزرگی رو باور کردیم.
    یک بار در بالکن خونمون ایستاده بودم و به آسمان نگاه میکردم ، ظهر تابستان بود آسمان صاف بود و باد نمی وزید. یک تکه ابر کوچک در آسمان نظرم و جلب کرد حدود ۱۵ دقیقه نگاهش کردم هیچگونه حرکتی نداشت ، بعد با خودم گفتم اگر زمین با این سرعت سرسام آور دور خودش میچرخه و تازه دور خورشید هم میچرخه چطور این ابر اصلا موقعیتش نسبت به زمین ذره ایی تغییر نمیکنه؟!خیلی عجیبه!!

    • مدیر Bahram

      سلام;
      کلاً هدف از مطالبی که به گفته مردم علمی هست (در واقع شبه علم یا ساینس هست) فقط این هست که یه جرقه ای در ذهن شون ایجاد بشه و متوجه بشن که تمامی موارد ساینس با هم تناقض دارند اون هم نه فقط تناقض معمولی بلکه خیلی شدید و غیر قابل انکار هست.

  2. Avatar

    یک آزمایش ساده میتونه یک بار برای همیشه ثابت کنه که زمین تخت هست یا نه
    در دریاچه مصنوعی میشه ازمایش کرد

    با توجه به محاسبه انحنای‌زمین در فواصل معین
    در فاصله ۳۰۰ متری از منبع نور لیزری که در ارتفاع ۱ سانتی متری از سطح آب قرار دارد(چون در فاصله ۳۰۰ متری ۱ سانتی متر انحنا باید باشد)
    ۱- اگر نور لیزر در سمت دیگر توسط دریافت کننده دریافت شود
    پس زمین کروی نیست

    ۲- اگر دریافت نشود
    زمین کروی هست

    • مدیر Vlad

      سلام این آزمایشی که میگید برای مخاطبان ارزشی نداره.
      مردم حتی آزمایش لیزر در ده کیلومتر رو کم و ناچیز میدونن!
      ۳۰۰ متر رو که اصلا اهمیت نمیدن.

      در فاصله سه کیلومتر هم میشه ازمایش لیزر انجام داد برای نقض انحنا ، اما مردم حتی به اون هم اهمیت نمیدن.

      —-
      به عقیده ما انجام ازمایش لیزر در فواصل ۲۰ الی ۳۰ کیلومتر تیر خلاصی بر توهم کرویت هست ضمن اینکه با توجه به محاسبات انحنای زیاد و قابل توجهی باید باشه اما قطعا نقض میشه ، و درکل باید گفت که هرچند اینکار سخت تر و گران تره ، اما نتیجه ش ارزشمنده و غیر قابل انکار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوازده − چهار =

Translate »