اثر داپلر (یا شیفت داپلر) توسط کریستین داپلر در سال 1842 کشف شد. این اثر هنگامی اتفاق می افتد که منبع انتشار موج از ناظر دور یا به ناظر نزدیک شود. هنگامی که منبع نزدیک می شود ، امواج فشرده می شوند و هنگامی که منبع دورتر می شود ،امواج کشیده می شوند. نور به روشی مشابه عمل می کند.
اگر منبع نور در حال نزدیک شدن به ناظر باشد ، امواج نور فشرده یا دچار “بلوشیفت” می شوند اما اگر منبع نور از مشاهده گر دور شود ، امواج نور کشیده شده یا دچار “ردشیفت” می شوند.
اولین بلوشفیت و ردشیفتی که رصد شده، برای ستارگان آلداباران ، ژوبین دار و ابطالجوزا در سال 1894 توسط J. E. Keeler بودند. آنها طیف مشابهی مانند نمودار زیر تولید می کنند.
باورمندان به تئوری خورشید مرکزی ادعا کرده اند که از آنجا زمین به دور خورشید میچرخد، این حرکت باعث تغییر داپلر ستارگان می شود. همانطور که یکی از نویسندگان می گوید ، “فیزیک کلاسیک (نه نسبیت خاص) جابجایی های مختلف داپلر را برای حرکت منبع در مقابل ناظر در حال حرکت پیش بینی می کند ، به شما اجازه می دهد که تعیین کنید آیا زمین حرکت می کند یا” یک ستاره” درحال حرکت است.
با این وجود حقیقت این است که سیستم زمین مرکزی – زمین مسطح به راحتی می تواند تغییر داپلر را توضیح دهد.
باتوجه به مدل زمین مسطح، تمامی ستارگان با فواصل مختلف درون یک گنبد آسمانی (کره سماوی) عظیم قرار دارند که زمین را احاطه کرده است. با چرخش این مجموعه عظیم از ستارگان و اجرام نجومی، اثر داپلر را میتوان مشاهده کرد.
به این ترتیب ، در یک نیمه از آسمان ستارگان از زمین دور می شوند و در نیمه مقابل ستارگان به سوی ناظر زمینی پیش میروند. آن هایی که به سمت زمین پیش می روند یک تغییر آبی داپلر و آن هایی که از زمین دور می شوند یک تغییر قرمز داپلر ایجاد می کنند. به ترتیب در فصول مختلف سال با تغییر و جابجایی ستارگان مختلف نیز چنین چیزی رخ میدهد.
سوال:
در مدل زمین مسطح، بیگ بنگ مورد پذیرش نیست، سن جهان نیز بسیار کمتر در نظر گرفته میشود پس با این حساب آیا ردشیفت با یک جهان جوان متناقض نیست؟
پاسخ :
حتی اگر ردشیفت شاخص سن، سرعت یا فاصله باشد، بسیار جالب است تا ببینیم اگر از فرمول های کیهان شناسی بر پایه بیگ بنگ استفاده کنیم تا سن و فاصله اجرام آسمانی را بدست آورده و محاسبه کنیم، چه اتفاقی در نهایت خواهد افتاد؟
سن توسط فرمول بالا محاسبه میشود که t0 سن رایج یا فعلی جهان و z فاکتور ردشیفت جسم است. اکثر کیهان شناسان مدرن معتقدند که جهان توسط بیگ بنگ آغاز شد. آن ها با استفاده از مفروضات، فاکتور ها و مقیاس های مد نظر خودشان، باور دارند که این رویداد در حدود 13.7 میلیارد سال قبل رخ داد.
بگذارید اینطور بگوییم که ستاره شناسان یک جسم دوردست را در آسمان یافته و به آن فاکتور z1 را اختصاص دادند. سپس آن ها مقدار t0 را 13.7 میلیارد سال قرار خواهند داد و مقداری نیز برای t تخمین خواهند زد و زمانی که جسم آسمانی دور شروع به انتشار تابش کند، به عنوان سن جهان شناخته میشود.
در این مورد z برابر با 1 و برابر با 4,844,413,013 سال است. از این رو استفاده از عدد 13.7 میلیارد برای سن جهان بطور کامل خودسرانه و اختیاری است (بر پایه فرض اثبات نشده بیگ بنگ است).
حال بگذارید اینطور بگوییم که t0 برابر با 6000 سال است (بجای فرض 13.7 میلیارد سال).
در این حالت z برابر با 1 و t برابر با 2121 سال است. به عبارت دیگر، وقتی یک منجم یک ستاره را با فاکتور z1 می بیند، ممکن است اینطور فرض کند که جهان تنها 2121 سال عمر دارد نه 4.8 میلیارد سال.
از این رو، فاکتور z فقط عملکردی از یک فرض درمورد آغاز جهان است. اگر یک منجم یک جسم آسمانی دورتر را بیابد که با فاکتور z2 همبستگی دارد، عمر جهان زمانی که جسم شروع به تابش کرد 1154 سال و 2.6 میلیارد سال (با توجه به بیگ بنگ) بوده است.
بنابراین اگر بخواهیم ردشیفت را به عنوان یک شاخص فاصله قبول کنیم، چیزی که ما امروزه در تفاوت مقادیر ردشیفت میبینیم صرفا نتیجه تفاوت محل قرار گیری ستارگان است. ستارگانی که در فاصله نزدیکتری به زمین قرار دارند، مقدار ردشیفت پایین تری را نشان میدهند و برای ستارگان دورتر درست برعکس صادق است. فصول
