گنبدآسمان در اشعار محمدحسین غروی اصفهانی / کمپانی
نوشتارهای اصلی: محمدحسین غروی اصفهانی و دیوان کمپانی
در دیوان محمدحسین غروی اصفهانی، معروف به دیوان کمپانی، ترجیعبندی در ولادت امام علی(ع) سروده شده، که چنین است:
گوهری را از صدف آورده طبعم در کنار یا که از خاک نجف تابنده درّی آبدار
برد از حد عدم تا قاب قوسین وجود رفرف طبع مرا یک غمزه زان دلدل سوار
شاهد بزم ولایت، شاه اقلیم شهود شمع ایوان هدایت، نیر گیتی مدار
صورت زیبای او یا طلعت «الله نور» سیرت والای او یا سرّ لم تمسسه نار
خط نیکویش، طراز مصحف کون و مکان خال دلجویش مدار گردش لیل و نهار
پرتوی از نور رویش، طور سینای کلیم بنده درگاه کویش، صد سلیمان اقتدار
مشرق صبح ازل، خورشید عشق لم یزل چرخ تا شام ابد در زیر حکمش برقرار
در برش پیر خرد چون کودکی دانش پژوه بر درش عقل مجرد همچو پیری خاکسار
شاهباز اوج او ادنی بهنگام عروج یکه تاز عرصه ایجاد دست کردگار
{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}
{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار[۵۰]}}
باز جان میپرورد ساز پیام آشنا یا که از طور غری میآید آواز انا
می دمد صبح ازل از کوی عشق لم یزل یا فروزان شمع روی شاهد بزم دنی
جلوه شمع طریقت چشمها را خیره کرد یا سنا برق حقیقت میزند کوس فنا
کعبه را تاج شرف تا اوج او ادنی رسید یافت چون از مولد میمون او اقصی المنی
قبله اهل یقین شد خطه بیت الحرام روضه خلد برین شد ساحت خیف و منی
بیت معمور ار شود ویران ازین حسرت رواست — یا بیفتد گنبد دوار من اعلی البنا
از پی تعظیم خم شد گوئیا پشت فلک فرش را عرش معلی گفت: تبریک و هنا
یا ولید البیت غوغای نصاری در مسیح گرچه میزیبد تو را لکن تعالی ربنا
«مفتقر» گر میکند با یک زبان مدحتگری می کند روح الامین با صد نوا مدح و ثنا
{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}
{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار[۵۱]}}
کعبه چون گوی سبق از سینه سینا گرفت– پایه برتر از فراز گنبد مینا گرفت
خانه بیسالار و صاحب بود تا میلاد شاه سر بکیوان زد چو رب البیت در وی جا گرفت
تا ز برج کعبه خورشید حقیقت جلوه کرد چرخ چارم سوخت از حسرت دل از دنیا گرفت
خاک بطحا زین عنایت آنچنان شد سربلند رونق عز و شرف از مسجد اقصی گرفت
کعبه شد تا مرکز طاوس گلزار ازل تا ابد زاغ و زغن یکسر ره صحرا گرفت
خلوت حق شد زهر دیو و دد ناپاک، پاک در پناه اسم اعظم منزل و مأوی گرفت
خیر مقدمای همایون طالع برج شرف ملک هستی زیب و فر زان طلعت غرا گرفت
نغمه دستان بپا شد در خور این داستان شور جبرئیل امین در عالم بالا گرفت
{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}
{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار[۵۲]}}
گوهری شد از درون کعبه بیرون از صدف کرد بیت الله را با آن شرف بیت الشرف
گوهری سنگین بها، رخشان شد از بیت الحرام کز ثریا تا ثری را کرد کمتر از خَزَف
کعبه شد از مقدم او، قاف عنقاء قدم شاهبازان طریقت در کنارش صف بصف
سینه سینا مگر از هیبتش شد چاک چاک یا شنید از رأفتش موسی ندای لا تَخَف
زاشتیاقش، یوسف صدیق در زندان غم در فراقش پیر کنعان نغمه ساز وا اسف
خلعت خلّت شد ارزانی بر اندام خلیل کرد بنیاد حرم چون بهر آن نِعمَ الخَلَف
کعبه را شد همسری با تربت پاک غری مبدأ اندر کعبه بود و منتهی اندر نجف
آسمان زد کوس شادی در محیط کان فکان زهره ساز نغمه تبریک زد بیچنگ و دف
هر دو گیتی را بشادی کرد فردوس برین نغمه روح الامین با یک جهان شوق و شعف
{{|گوش جان بگشا و بشنو از امین کردگار}}
{{|لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار[۵۳]}}
شکل هفت زمین و آسمان در احادیث و قرآن
https://flatearthfarsi.ir/all/blog/2064/خلقت-خورشید-و-ماه/