آخرین مطالب
کتاب

گفتگوهای حضرت عیسی (علیه السلام) با ابلیس

گفتگوهای حضرت عیسی (علیه السلام) با ابلیس

گفتگوهای حضرت عیسی (علیه السلام) با ابلیس

توضیح نیمه اول باب چهارم انجیل متی درخصوص گفتگوهای حضرت عیسی (علیه السلام) با ابلیس بصورت دقیق با رویکردی تفسیری مبتنی بر احادیث و روایات ائمه اطهار علیهم السلام برای فهم بهتر. :

در انجیل متی چنین امده است که عیسی و ابلیس باهم دیگر دیداری داشته اند و سپس ابلیس سعی میکند پیامبری که از سوی خدا برای هدایت مردم امده است را منحرف وسوسه کند ، ابلیس برای اینکه حضرت عیسی را فریب دهد در حالی که عیسی علیه السلام بالای یک کوهی به نام اریحا بود سپس ابلیس در کتاب چنین نوشته شده است که تو باید خودت را از بالای کوه پرت کنی پایین زیرا خدا فرشتگانی را مامور میکند برای حفاظت از تو و نمیگذارد پای تو بر زمین بخورد و کشته شوی


حضرت عیسی علیه السلام در خطاب به ابلیس لعنت الله علیه می فرمایند :در کتاب چنین آمده است که خدا را بازیچه دست خود نکنید و شما حق ندارید خدارا امتحان کنید .

ابلیس عیسی را به جایی دیگر که کوهی بسیار مرتفع بود میبرد(1) وبه حضرت عیسی علیه السلام در آن بالای کوه ، تمامی کشورها و شهرهای کل صفحه زمین را نشان میدهد !!! و میگوید اگر من (ابلیس) را بجای (الله=عربی) یا همان (یهوه= به عبری) پرستش کنی تمامی پادشاهی های زمین را به تو خواهم داد!!! (زیرا من مالک تمامی آنها هستم 2 )
ابلیس در ادامه گفت : اگر همین الان از این بالا بپری پایین و منو پرستش کنی بجای خدا ، به تو قدرت میدهم و ثروت میدهم و همه پادشاهی هارا به تو خواهم داد و از تو پادشاهی بزرگ برای جهان میسازم.!

شبیه به تصویری که حضرت عیسی می دید از کل زمین و کشور ها و شهر های روی آن ، از بالای کوه

حضرت عیسی علیه السلام در اینجا پاسخی میدهد که عملا ابلیس لعنت الله علیه ضربه فنی میشود و آن پاسخ چنین بود : از من دور شو ای شیطان رانده شده. در کتاب چنین مکتوب شده است که من باید خداوند یکتا را بپرستم و من هم اطاعت کرده ام از فرامین الهی و فقط باید الله را بپرستم ، ولاغیر.

ابلیس وقتی دید که نمیتواند پیامبری از جانب خدا که بنده ای خالص و یکتاپرست هست را با اعطای ثروت و قدرت فریب دهد ، با سرافکندگی اورا ترک کرد و درخواست های ابلیس نا فرجام ماند…
و در همین زمان فرشتگانی از سوی خدا نازل شدند و اعلام کردند حضرت یحیی توسط کفار دستگیر شده و به زندان منتقل شده است و… و عیسی نیز بازگشت و….


در متن روایت چنین امده هست که عیسی علیه السلام تمام کشور های زمین را در زیرپایش دیده است از بالای آن کوه ! چنین موضوعی در صورتی ممکن است که زمین تخت باشد! اگر زمین کروی بود امکان رویت تمامی سرزمین های مربوط به انسان ها در بالای یک کوه غیر ممکن بود ولی اگر زمین را تخت در نظر بگیریم آنگاه پی میبریم که کلام امامان حق هست و ما نیز تخت بودن زمین را با ازمایش لیزر و… اثبات کرده ایم.

در تخت بودن زمین هیچ شکی نیست ((همانگونه که خداوند فرموده است پس از افرینش سقف آسمان ، به پهن کردن زمین پرداخت / والارض بعد ذلک دحاها = زمین پس از آن پهن شد / امام باقر نیز فرموده است دحاها به معنای پهن شد است / یقول = دحاها ، بسطها – الکافی، ج۸، ص۹۴ )).

در ادامه مقاله بیشتر به ادامه تحلیل و تفسیر مطالب مبتنی بر فرمایشات معصومین علیهم السلام خواهیم پرداخت / مطالب مربوط به زمین تخت را در مستندات و سایر مقالات مشاهده کنید.

 

(2 از نظر منطقی ، ابلیس درخصوص پادشاهی جهان درست میگفت زیرا او اکثریت حکومت ها را به کنترل خود در تمامی دوران ها داشته است … در حقیقت همین الان نیز تمامی فرمانروایان زمین ، خصوصا کشور های غربی و شرقی به نحوی دارند به ابلیس خدمت میکنند با قربانی کردن انسانها و ساختن بیماری و شیوع دادن بیماری و…

ترویج کفر و شرک مانند : ارائه نظریات و علوم منحرف و دروغین برای انکار خدا مانند : بیگ بنگ و خورشید پرستی مدرن یا همان خورشید مرکزی و نجوم کروی / ترویج بت پرستی/شیطان پرستی / هندوییسم / اتئیسم / بوداییسم / وهابی گری و داعشی گری و صوفی گری / مسیحیت تحریف شده با پرستش سه خدا / صهیونیسم و کابالا (فراماسونری و ایلومیناتی) / سایر فرقه ها و….)

 


برای مطالعه بیشتر :

متنی که در انجیل متی فصل 4بود و تفسیرش کردیم چنین است :

آنگاه وسوسه‌گر نزدش آمد و گفت: «اگر پیامبری از سوی خدایی، به این سنگها بگو نان شوند!»

عیسی در پاسخ گفت: «نوشته شده است که: «‌”انسان تنها به نان زنده نیست، بلکه به هر کلامی که از دهان خدا صادر شود.“»

سپس ابلیس او را به شهر مقدّس برد و بر فراز معبد قرار داده و گفت: «اگر پیامبری از سوی خدایی، خود را از بالای این کوه پرت کن پایین ، زیرا نوشته شده است: «‌”دربارۀ تو به فرشتگان خود فرمان خواهد داد و آنها تو را بر دستهایشان خواهند گرفت،مبادا پایت به سنگی برخورَد.“» عیسی به او پاسخ داد: «این نیز نوشته شده که، «‌”خداوند(امر کرده ) ، خدای خود را میازما.“» دیگربار ابلیس او را بر فراز کوهی بس بلند برد و همۀ حکومتهای جهان را با تمام شکوه و جلالشان به او نشان داد ۹و گفت: «اگر در برابرم به خاک بیافتی و پرستشم کنی، همه را را به تو خواهم داد »۱۰عیسی به او گفت: «دور شو ای شیطان رجیم ! زیرا نوشته شده است: «‌”(فرمان) خداوند: خدای خود را بپرست و تنها او را خدمت کن (یکتا پرستی=الله).»

 

(انجیل متی، باب 4، آیات 3 تا 10؛ ترجمۀ هزارۀ نو )

11سپس ابلیس او را ترک کرد و دور شد و در این زمان فرشتگان آمدند به خدمت او (حضرت عیسی) رسیدند .
12چون عیسی (از ملائکه) شنید که حضرت یحیی را به زندان انداختند، به جلیله رفت.

13 و ناصره را ترک کرد، آمد و در منطقه کفرناحوم، که در کرانه دریا، در محدوده زابلون و نفتالیم است، ساکن شد.

14 تا آنچه توسط اشعیای نبی گفته شده بود(=پیشگویی) ، تحقق یابد و…

باب 4 آیات 11 تا 14


در کتاب اسلامی شیعه ، تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول اللّه (ص)) نیز دقیقا همین واقعه تاریخی بطور خلاصه آمده است از ملاقات حضرت عیسی علیه السلام با ابلیس و نیرنگ نا فرجام ابلیس با اندکی تفاوت :

درخواست شیطان

عیسی بر فراز کوهی به نام اریحا بود، که با ابلیس مواجه شد. ابلیس گفت؛ای عیسی ،  همان گونه که بیماران را شفا می دهی، مردگان را زنده کن و یا خود را از بالای این کوه پایین بیانداز! (تا ببینم ایا زنده خواهی ماند یا خیر ) .

عیسی در پاسخ  فرمود؛ در شفای بیماران و زنده شدن مردگان من از خداوند اذن داشتم. اما در این مورد خاص اجازه چنین کاری ندارم.

بنده (مخلوق) هیچ گاه در چنین مواردی (خالق خود یعنی )خدا را نمی آزماید.

آن گاه شیطان از عیسی پرسید: آیا خدای تو قادر است دنیا (زمین) را داخل یک تخم مرغ جای بدهد؟ (یعنی ایا امکان داشت خداوند زمین را کروی می آفرید؟)

حضرت عیسی علیه السلام پاسخ داد؛ پروردگار من از هیچ کاری عاجز نیست، اما چیزی که تو می خواهی عاقلانه نیست. (= کروی بودن زمین عاقلانه نیست = زمین تخت است نه کروی)

(2)2 – داستان پیامبران، اکبری، ص 239 و 240.


توجه : حضرت عیسی با ابلیس چندین دیدار و گفتگو داشته است که در ادامه به موضوع دیگری میپردازیم.

 

 آیت الله بهجت – در روزی چنین در خصوص ملاقات دیگر حضرت عیسی با ابلیس بیان کرده است که:

در انجیل برنابا ـ كه اقرب اناجیل به صحت است ـ نوشته شده كه حضرت عیسی(ع) برای ابلیس شفاعت كرد: خدایا این مدت‌ها عبادت تو را می‌كرد، تعلیمات می‌كرد، بیا از گناهانش بگذر.!

با این‌كه از زمان آدم تا زمان عیسی(ع) چه كارها، چه فسادها كرده بود. این چه نوری است كه حتی به این هم ترحم كرد (كه گفت): خدایا از تقصیراتش بگذر!

(خداوند) فرمود: بله درخواستت را اجابت میکنم و من حاضرم ببخشم، بشرطی که ابلیس بیاید بگوید: من گناه كردم، اشتباه كردم، مرا ببخش همین؛ / (دراسلام: بیاید بگوید: «اخطأت فارحمنی»، بیاید فقط همین دو كلمه را بگوید.)

حضرت عیسی(علیه السلام) خیلی خوشحال شد كه كاری در عالم انجام داده است كه دیگر مثل ندارد! . از زمان آدم تا به حال پر از فساد و افساد، حالا ایشان واسطه می‌شود و وساطتش اثر كرد، و مورد اجابت الله قرار گرفت .

عیسی علیه السلام از همان راهی كه داشت، شیطان را صدا زد، گفت: بیا، من برای تو بشارت آوردم! (ابلیس)(با بیخیالی محض) گفت: از این حرف‌ها زیاد است.

حضرت عیسی(علیه السلام) گفت: تو خبر نداری! ، اگر بدانی! ، (یقینا ) سعی می‌كنی(بفهمی) !، (مطمئن باش) حریص می‌شوی كار را درک کنی! .

ابلیس گفت: من به تو می‌گویم اعتنا به این حرف‌ها نداشته باش، از این حرف‌ها زیاد است.

حضرت عیسی فرمود : تو خبر نداری (یعنی هنوز در جهلی )(زیرا) (خداوند) می‌خواهد تمام این مفاسدی که برپا کردی با دو كلمه خلاص شود (=یعنی با دوکلمه کل گناهانت بخشیده شود و فسادی که کردی از بین برود) .

ابلیس در پاسخ گفت : بگو ببینم چه بوده است.

عیسی گفت: اگر الان تو بیایی و در محضر الهی بگویی: خدایا! أخطأت فارحمنی؛ من اشتباه كردم، تو ببخش و رحم کن . / (و خدا نیز طبق قولش تو را می بخشد ورحم می کند .) ببینید چقدر ما به خودمان ظلم می‌كنیم كه به سوی خدا نمی‌رویم، به سوی چه كسی می‌رویم؟ آخرش افتادن میان چاه است، آخرش پشیمانی است؛ خوب چیزی كه می‌دانی آخرش پشیمانی است، حالا دیگر نرو(یعنی ابلیس ، فریبکاری رو بذار کنار).

شیطان گفت: نه، خدا شخصا باید بیاید و بگوید من اشتباه كردم و تو مرا ببخش ، چرا !؟، (یقینا) به این جهت (میخواهید توبه کنم ) كه لشكر من از خدا زیادتر است! آن هایی كه با من سجود نكردند (بر آدم) و تابع من شدند، آن‌ها لشكر من هستند! شیاطین هم لشكر من هستند، آن اجنه‌ای هم كه ایمان به خدا نیاوردند، لشكر من هستند ! ، تمام بت‌پرست‌های بشر، لشكر من هستند! (بت همان چهره اجنه هست= بت پرستی=جن پرستی=شیطان پرستی!)

این (شیطان)، به زیاد بودن و کمیت لشكر در روز قیامت می‌خواهد مغرور شود! آنجا جای زیاد بودن و كمی نیست. هر چقدر دشمن خدا زیاد باشد جهنم می‌گوید:«هل من مزید» (سوره مباركه ق، آیه شریفه 30 ). آن وقت ابلیس تو می‌خواهی با زیادتی لشكر علیه خدا كار بكنی ؟! بله، لشكر تو زیاد است؛ (اما) یقینا به سادگی در جهنم جای داده میشوند.؛ جهنم نیز نمی گوید: جا نداریم نداریم. بلکه جهنم می‌گوید: هرچقدر کافر هست بیاورید، «هل من مزید»؛ یعنی این‌كه بیاورید، هرچه زیادتر بیاورید. (هرچه قدر باشند ) جا داریم.!

حضرت عیسی(ع) گفت: برو دور شو ای ملعون! من هم نتوانستم برای تو كاری بكنم (و از مسیر باطل نجاتت دهم) .درحالی که تو (با بی شرمی) می‌گویی: خدا باید بیاید (که) من او را ببخشم!؟.

 يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ [سوره قاف آیه30] [به خاطر بياوريد] روزى را كه به جهنّم مى‌گوييم: «آيا پُر شده‌اى»؟! و او مى‌گويد: «آيا افزون بر اين هم هست»؟!

 

به نقل از خبرگزاری قرآنی ایران / تنظیم برای تبیان: شکوری_گروه دین و اندیشه

این متن فوق توسط یکی از منابع بالا به شیوه مبتدی ارائه داده شده بود و به همین جهت کمی اصلاح کردم.



حال برویم سراغ سایر احادیث امامان معصوم علیهم السلام در خصوص ملاقات حضرت عیسی علیه السلام با ابلیس لعنت الله علیه.

دامی دیگر که ابلیس گذاشت برای فریب دادن حضرت عیسی (علیه السلام)

ابلیس پس از آن که به سبب تمرد و نافرمانی از درگاه الهی رانده گشت اعلام نمود که تا می تواند بنی آدم را بفریبد. و آنان را مانند خود از آستان رحمت خداوند دور ساخته و با خود به جهنم بکشاند.

او برای اجرای نقشه های خویش حتی به سراغ انبیاء و پیغمبران پیشین به جز پیامبر اسلام حضرت محمد(صلوات الله علیه) رفته و به طمع فریبشان، به اغواگری پرداخته است. مضمون گفتگوی این دشمن ملعون با فرستادگان الهی در روایات و احادیث اهل بیت (علیهم السلام) ذکر گردیده که مسلما مطالعه آنها آموزنده و عبرت انگیز خواهد بود.

واین داستان در احادیث و روایات اسلامی چنین بیان شده است :

از جمله پیامبرانی که بارها و بارها ! ابلیس به سراغ ایشان رفته عیسی بن مریم (ع) می باشد، شرح این دیدارها در روایت نقل شده از امامان معصوم علیهم السلام چنین آمده است:

چون سى سال از عمر عیسى (علیه السلام)گذشت خدا او را بر بنى اسرائیل مبعوث کرد.

ابلیس روزی به فکر فریب وی افتاد و با خود گفت عیسی بن مریم بدون پدر آفریده شده و خدا به او اذن زنده کردن مردگان و معجزات دیگر بخشیده، (بنابرین)اینها همه بهانه خوبی است که او را وسوسه نمایم تا ادعای خدایی نموده و به خاطر این عصیان مورد خشم خدا قرار گرفته و مستحق جهنم شود!.

پس روزی (ابلیس) به این قصد به سمت بیت المقدس حرکت کرد و در گردنه افیق عیسی بن مریم را ملاقات نمود. و به او گفت: اى عیسى آیا تو همانی که از بزرگى و عظمت ربوبیت خود بدون ‏پدر آفریده شده ای.؟!

حضرت پاسخ داد: بله لیکن عظمت و بزرگى از آن کسی است که مرا آفرید و او قبلا آدم و حواء را نیز چنین آفریده بود.

ابلیس گفت: تو همانی که از شدت بزرگى و عظمت ربوبیت، در گهواره و به حال کودکى سخن گفتى؟!

فرمود : ولی این عظمت از آن کسی است که مرا در خردى به سخن آورد در حالی که اگر می خواست می توانست مرا لال نماید.

ابلیس گفت: توئى که از شدت بزرگى و عظمت ربوبیت قادری با گل شکل پرنده ساخته و آن را به پرواز درآوری. (احتمالا خفاش ساخته شد به اذن الله و بدست پیامبر عیسی.)

عیسی همچنان فروتنانه پاسخ داد: لیکن این شوکت و عزت برای آن خالقی است که هم مرا و هم همه موجودات را آفریده و به صلاح خود (برخی از ) آنها را تحت تسخیر من قرار داده است. (یعنی تا الله قادر و متعال نخواهد من هیچ کاری نمیتوانم انجام دهم.)

ابلیس که هنوز امیدوار بود بتواند پیامبر خدا را گمراه سازد ظاهر ستایشگرانه ای به خود گرفت.

وسپس درحالی که به علامت تواضع سر خم می کرد گفت: لیکن این تو هستی که به سبب جایگاه عظیم ربوبیت خود بیماران را شفا می بخشى.

و حضرت عیسی علیه السلام پاسخ داد: چنین نیست ! ، آن بزرگواری صاحب عظمت حقیقی است که به من اجازه داده بیمار و کور و افلیج را شفا دهم ! و او اگر اراده فرماید مرا نیز می تواند بیمار سازد ! بی آن که بتوانم مانع این کار شده و سالم بمانم.!

ابلیس که به این زودی خسته نمی شد، فکری کرد و گفت: باشد با این وصف توئى که از عظمت و بزرگى ربوبیت خود مرده ‏ها را زنده می کنى.

و عیسی فرمود: نه! از قضا بزرگى از آن کسی ست که به من لطف نموده و توان بخشیده تا با به زبان آوردن نام های مقدسش مردگان را حیات دوباره بخشم و یا از نو بمیرانم. (اسماء الهی) و (توجه کن) من از خود چیزی ندارم و آن گاه که خدا اراده کند که جانم را بگیرد من نیز چون دیگر مخلوقات فانی خواهم مرد.

و باز ابلیس بر هدف خود پافشاری نموده و ادامه داد که: اما این توئى که از بزرگى ربوبیت خود از سطح دریا گذر می نمایی بی آنکه از غرق شدن بیمی داشته باشی و یا حتی پایت در آب فرو رفته و خیس شود.

پیامبر خدا جواب داد که: به عکس این نشان از شکوه و بزرگی آن آفریدگاریست که دریا را زیر پایم رام و چون زمین سفت کرده حال آن که اگر بخواهد می تواند هر لحظه مرا در آن غرق نماید.

ابلیس خستگی ناپذیرانه چرخی به دور او زد و مقابلش ایستاد و با لحنی محکم و قاطعانه گفت: ولی من می بینم که روزی بیاید که تو از همه آسمان ها و زمین و هر که در آنها است سر تر شده و همگان زیر پای تو باشند و تو برای همگان تدبیر امور کرده و تقسیم روزى نمائى.

عیسى که این گستاخی و عمق ادعای ابلیس لعین کافر، روحش را آزرده بود بی اختیار زمزمه کرد: سُبْحَانَ اللَّهِ مِلْ‏ءَ سَمَاوَاتِهِ وَ أَرْضِهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ وَ زِنَةَ عَرْشِهِ وَ رِضَى نَفْسِهِ.

یعنی پاک و منزه است پروردگار به وسعت آسمان ها و زمینش و به ظرفیت کلماتش و به میزان عرش و به آن مقدار که خود راضی گردد.

ابلیس لعین با شنیدن این تسبیح و تقدیس عیسی(ع) نسبت به خداوند، بر خود لرزید زیرا که می دید همه وسوسه هایش خدشه ای در نیت و ایمان وی وارد نیاورده است، پس بی خود از خود و پریشان رفت و رفت تا به دریا افتاد تا شاید به خنکای آب آتش حقد و کین و سوزش حسد را در سینه خویش تسکین بخشد … .

آن روز شیطان در گمراه نمودن عیسی مسیح (ع) و ترغیب وی به ادعای خداوندگاری شکست خورد لیکن همانگونه که می دانیم به زودی به سراغ امت وی رفته و القای این باور که عیسی پسر و خود خداوند است اکثر آنان را به ضلالت کشید… .

(برگرفته از :مجلس چهل و هشتم‏ امالى شیخ صدوق-ترجمه کمره‏ اى/ص 204)

آری شیطان این دشمن خطرناک آدمیان این گونه بر گمراهی او کمر همت بسته که حتی از فریفتن مردان خدا و پیام آوران آستان او از جمله عیسی بن مریم نیز نمی گذرد بلکه پیش روی ایشان نیز دام گستری نموده و همه تلاش خود را برای به کفر کشیدنشان به کار برده و در هر شرایطی شانس خود را برای هلاکت آنان امتحان می نماید، با این وصف دیگر چه جای غفلت است بی شک باید حضور شیطان را در زندگی جدی گرفته و از شر وسوسه های پایان ناپذیرش به پناهگاه مطمئن -امام زمان (عج)- پناه برده و با استعانت از آن حجت خدا حیله های شیطان رجیم را نقش بر آب سازیم.


آیه ای که باید با طلا نوشته شود : مکر و حیله شیطان ضعیف است!

سوره نسا: الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا 76

آنان که ایمان آورده اند، در راه خدا می جنگند؛ و کسانی که کافر شده اند، در راه طاغوت می جنگند. پس شما با یاران شیطان بجنگید، که یقیناً نیرنگ و توطئه شیطان [در برابر اراده خدا و پایداری شما] بشدت ضعیف و بی پایه و اساس است.

احادیثی بی نظیر از معصومین علیهم السلام :

امام علی عليه‌السلام می‌فرمايد: ای بندگان خدا، از دشمن خدا پرهيز كنيد، مبادا شما را به بيماری خود مبتلا كرده و با ندای خود شما را به حركت درآورد و با لشكرهای پياده و سواره خود بر شما بتازند.!

به جانم سوگند شيطان تير خطرناكی برای شكار شما به چلّه كمان گذارده و تا حدّ توان كشيده و از نزديكترين مكان شما را هدف قرار داده است. …
پس شيطان بزرگترين مانع برای دينداری و زيان‌بارترين و آتش افروزترين فرد برای دنيای شماست! شيطان از كسانی كه دشمن سرسخت شما هستند و برای درهم شكستنشان كمر بسته‌ايد خطرناكتر است.
مردم، آتش خشم خود را بر ضد شيطان بكار گيريد و ارتباط خود را با او قطع كنيد به خدا سوگند شيطان بر اصل و ريشه شما فخر فروخت و بر حسب و نسب شما طعنه زد.

امام صادق عليه‌السلام می‌فرمايند: هنگامی كه مردم در راه نافرمانی خداوند عزوجل می‌روند، پس اگر سواره روند (و در گناه و معصيت تندروی كنند) از سواره نظام شيطانند. و اگر پياده روند (و در معصيت به آرامی حركت كنند و اندك اندك گناه انجام دهند) از پياده نظام ابليس خواهند بود.

و همچنین نقل شده است وقتی شيطان به خدای متعال گفت: لاقعدن لهم صراطك المستقيم ثم لايتنهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم. . من بر سر راه مستقيم تو در برابر آنها كمين می كنم، سپس از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ آنها به سراغشان می‌روم.

فرشتگان همین این کلام را شنیدند پرسيدند از خدا که شيطان از چهار سمت بر انسان مسلط است ، پس چگونه انسان نجات می‌يابد.!؟

خداوند فرمود: راه بالا و پايين باز است ! راه بالا نيايش و راه پايين سجده و بر خاك افتادن است.

منبع : كتاب مفردات قرآن.


امام صادق(علیه السلام) فرمودند که ابلیس گفت است :

پنج نفر هستند که هیچ چاره‌ای برای آنها ندارم اما دیگر مردمان در مشت من هستند:

اول، کسی است که با نیت درست به خدا پناه برد و در همه کارهایش به او تکیه کند.

دوم کسی که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید.

سوم کسی که برای برادر مؤمنش آن پسندد که برای خود می‌پسندد.

چهارم کسی که هرگاه مصیبتی به او می‌رسد، بی‌تابی نمی‌کند.

پنجم کسی که به آنچه خداوند قسمتش کرده، خرسند است و غم روزیش را نمی‌خورد.

منبع : الخصال، ج 1، ص 285.


سخن پایانی نویسنده مقاله :

برای نوشتن این مقاله مدت زیادی وقت صرف شده.

مطالب گرد آوری شده اکثرا از نظر چیدمان و درک و فهم بشدت ضعیف و غیر قابل فهم بوده اند ، به همین جهت تمام تلاشم را کردم تا به بهترین شکل ممکن چیدمان مطالب را تصحیح کنم و علاوه بر آن تا حدی که توانستم به بهترین نحو ممکن جملات نامفهوم را با اصلاح کردن و اضافه کردن پرانتز هایی ، به خوبی قابل فهم درک کردم.

من وظیفه خود را تا حدی که میتوانستم به خوبی انجام داده ام بعنوان یک مستند ساز و نویسنده . بنابرین شما بازدید کنندگان گرامی هم با انتشار این مقاله میتوانید وظیفه خود را به خوبی و حتی بهتر از من یا هرکس دیگری انجام بدهید و از طریق انتشار این مقاله ثواب بسیاری کسب کنید.

اجرکم عندالله / جزاکم الله خیرا اجمعین .

رمز فایل، در صورت وجود :

درباره مدیر Vlad

مدیر Vlad
ولاد {مدیر تولید محتوای مذهبی در رسانه زمین تخت پارسی} - عکاس ،گرافیست و تدوینگر - محقق ، مستندساز - مدرس رایانه و نرم افزار های adobe (در فضای مجازی)

همچنین بررسی کنید:

هوش مصنوعی یا اجنه شیطانی ؟

هوش مصنوعی یا اجنه شیطانی ؟

چت و گفتگو با هوش مصنوعی یا چت و گفتگو با اجنه شیطانی؟ همانطور که …

7 دیدگاه

  1. Vlad

    متشکرم از اینکه مطالب سایتم رو مطالعه میکنی🌷 اگر راهنمایی ها و دعا های شما نبود هرگز این انجمن و سایت و… به درستی فعال نمیشد🌹

  2. Avatar
    امیر رضا تجاره

    خیلی خوب بود.
    خداخیرتون بده.

  3. Avatar

    بسیار بسیار ارزنده و عالی ممنونم از وقتی که برای گردآوری این مطالب گذاشتید

  4. Avatar

    دوست عزیز با توجه به روایتی که فکر میکنم از امام صادق گفته شده جهان برای امامت امام چون پوست گردو هست آیا فکر نمیکنید که ما در یک پوست گردو زندگی میکنیم؟ یعنی یک زمین مقعر که تهش آبه و بالاش خشکی ها با سربالایی و سراشیبی اگه از بالا یه جسم مقعر را ببینید دقیقا شبیه یک سینی گرد و تخت به نظر میرسه همچنین میتونه منظور از زمین بالا و پایین دو طرف کاسه باشه یعنی طرف چپ و راستش جاییکه خورشید هنگام غروب به زیر زمین میره یعنی طرف دیگه از اونجاییکه وقت غروب به سمت عرش میره (با توجه به روایاتی که همینجا خوندم) این یعنی عرش در وسط آسمان نیست بلکه یا باید زیر پای ما باشه در زمین مسطح چون وقتی زیر و در وسط گنبد زمین زیرین هست شب تمام شده و در حقیقت روزه خب این را میشه با زمین مقعر توضیح داد و مرکز هم بشه کعبه
    از اونجاییکه نمیشه لینک ویدئو گذاشت توی یوتیوب بزنید
    cell earth shift your perpective
    cell earth welcome to celluar cosmology

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

14 − 9 =

Translate »