نظریه مهبانک یا بیگ بنگ اعلام می کنه که همه چیز یهویی و بدون دلیل و شانسی درست شده در مقابل مکانیک کوانتوم برعکس این رو میگه و نسبیت عام هم میگه گرانش در اثر خمیدگی فضا زمان بوجود میاد در صورتی که خطی بودن توسط برخی ستاره شناسان به اثبات رسیده!
اینجا موردی که هست اینه که این خمیدگی که رابطه مستقیم با جرم داره باید باعث بشه سیارات به سمت خورشید جذب بشن که خلاف ادعای خودشون هست و داره از هم دور میشه! همینطور خلاف نظریه بیگ بنگ هست چرا که بیگ بنگ میگه همه چیز باید دور بشه چون شانسی یه انفجاری درست شده اونم در یک سمت! و طبق این انفجار باید همه چیز همینطوری به دور شدن ادامه بده تا ابد.
تضاد دیگه هم این هست که شما یک صفحه رو فرض کنید و یک بیگ بنگ بکشید، فرض می کنیم از چپ به راست کشیده شده، آیا این انفجار باعث نمیشه فقط به یک سمت حرکت کنند؟ تضاد بعدی هم در سمت و سوی انفجار هست، چرا فقط یدونه بیگ بنگ داشته باشیم؟ هر کدوم یه جهت بکشید با هم قاطی بشه یا تداخل نداشته باشه که خودش باعث میشه سه نظریه با هم تضاد داشته باشند.
نظریه کوانتومی و نظریه نسبیت عام اینشتین. نظریه کوانتومی به بررسی رفتار کوچکترین ذرات جهان میپردازد؛ از سوی دیگر نظریه نسبیت عام گرانش را از طریق انحنای فضا-زمان توضیح میدهد. با اینحال، این دو نظریه بیش از یک قرن است که باهم در تضاد هستند.
شان کارول به خوبی زیروبم نسبیت و کوانتوم را میشناسد. او رفتار جهان را مضحک میداند! کارول میگوید:
اکثر دانشمندان درگیر نظریه کوانتوم و نسبیت، بهخوبی میدانند که مکانیک کوانتومی بسیار اساسیتر از نسبیت عام است.
مکانیک کوانتوم از سال ۱۹۲۰ دیدگاه غالب بوده، هرچند اینشتین بارها سعی کرد آن را نقض کند، ولی هر بار شکست خورد.
پروفسور اوپنهایم میگوید:
«نظریه کوانتومی و نظریه نسبیت عام اینشتین از نظر ریاضی با یکدیگر سازگاری ندارند، بنابراین مهم است که بفهمیم این تناقض چگونه حل میشود. آیا فضا-زمان باید کوانتیزه شود یا باید نظریه کوانتومی را اصلاح کرد، یا شاید پای چیز دیگری در میان است؟ هرکسی میتواند این را بفهمد که نظریه بنیادی فضا-زمان اینشتین را نمیتوان کوانتیزه کرد.»
برای فرار کردن از این تضاد برخی جهان رو تقسیم بندی می کنند:
- میکروسکوپیکی
- ماکروسکوپیک
که ادعا می کنند هر کدوم قوانین جداگانه داره در صورتی که قوانین فیزیک برای هر دو نوع یکسان هست و یک قانون کلی رو شامل میشه، پس در اینجا نظریه نسبیت و بیگ بنگ رد میشه و مکانیک کوانتوم باقی میمونه.
در اینجا سه نظریهی بیگ بنگ و نسبیت و کوانتوم یک مبحث مشترک دارند و اون هم نبودن خالق هست یعنی بی نظمی و شانسی بودن و بی دلیل بودن و میمون زاده بودن…
برخی منکران خداوند، این نظریه را بهانهای برای انکار وجود خداوند قرار دادهاند و معتقدند که براساس این نظریه، خداوند این جهان را به وجود نیاورده است بلکه جهان بر اثر بیگ بنگ به وجود آمده است.
طبق فيزيك كوانتوم، يك فوتون به عنوان كوچكترين واحد انرژي و ماده ميتواند وجود داشته باشد، بيآن كه هستي موجود باشد
در روايات اهل بيت(ع) نيز شواهدي وجود دارد كه عوالم زيادي در گذشته وجود داشته و ممكن است عوالم ديگر مادي نيز پس از قيامت وجود داشته باشد. از ميان اين روايات صرفاً به نقل قولي از امام باقر(ع) اشاره ميشود. جابر بن يزيد ميگويد از امام باقر(ع) پيرامون آيه «آيا ما از آفرينش نخست ناتوان شديم؟ بلكه آنان در آفرينش جديدي هستند» پرسيدم، ايشان فرمودند: «اى جابر! تأويل آيه، اين است كه خداوند متعال آنگاه كه اين آفريدگان و اين جهان را فاني ساخت و بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در دوزخ جاى داد، جهان ديگرى غير از اين جهان را از نو پديد مىآورد، بدون نر و ماده، تا او را پرستيده و يگانه دانند و براي آنان زمينى غير از اين زمين مىآفريند كه در آن استقرار يافته و آسمان ديگرى كه بر آنان سايه افكند. شايد تو بر اين پنداري كه خداوند تنها اين جهان را آفريده و به جز شما بشرى را نيافريده است؟ آرى به خدا سوگند! به طور حتم خداوند متعال هزار هزار جهان و هزار هزار آدم آفريده كه تو در پايان اين جهانها و آن آدميان هستى.» در اين حديث شريف هم به گونهاي از وجود عالم مادّي ديگري بعد از قيامت خبر داده شده است، و هم از وجود عوالمي قبل از عالم ما. همچنين از تعبير «أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْك الْعَوَالِمِ» اينگونه مستفاد ميگردد كه عالم فعلي ما در امتداد آن عوالم قبلي و نه در عرض آنها قرار دارد.
چرا نظریه های غرب سعی و تلاش نهفته ای در حذف کردن خدا دارند؟!!
پس بهتر هست قدری در مورد تفاوت علم با ساینس تمرکز بیشتری کنیم. همچنین توجه کنید که هر سه مورد اشاره شده فقط در حد نظریه هستند نه بیشتر…
The difference between knowledge and science